بی بی سی فارسی خبر سازان درباره وبلاگ ![]() به وبلاگ من خوش آمدید امیدواریم در خدمت رسانی به شما دوست گرامی کوشا باشیم این وبلاگ به طور هوشمند تبادل لینک میکند اگر مایلید لینک کنید به تبادل لینک هوشمند رفته و ما را با این ادرس و عنوان بی بی سی نیوز لینک کنید. نظر یادتون نره.با عرض معذرت بعضی مطالب در سایت نمایش داده نمی شود.اگر پیگیر مطلب خواصی هستید میتونید با مراجعه به این سایت مطلب مورد نظرتونو پیدا کنید با تشکر مدیریت سایت:نادیا آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان هتک حرمت وحشیانه دو نفر به یک دختر 15 ساله در داخل ماشین
سهیل پرویز و دوستش حسن صمد به ترتیب 23 و 26 ساله، با گشت زنی در خیابانهای منچستر طعمه خود را از میان دختران جوانی که از مدرسه کمی دیرتر به منزل بر می گشتند انتخاب کردند.
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، به نقل از فرانشر، سهیل پرویز و دوستش حسن صمد به ترتیب 23 و 26 ساله، با گشت زنی در خیابانهای منچستر طعمه خود را از میان دختران جوانی که از مدرسه کمی دیرتر به منزل بر می گشتند انتخاب کردند. در حالیکه صمد رانندگی خودروی گلف را برعهده داشت سهیل به بهانه اتمام شارژ موبایلش به قربانی نزدیک شد تا از قربانی برای استفاده از تلفن همراهش کمک بگیرد. در این هنگام سهیل در ماشین را باز کرد و دختر 15 ساله را به زور و با کمک صمد در صندلی جلوی خودرو سوار کردند. این دو پس از خارج شدن از شهر در جنگلهای اطراف نیت پلید خود را عملی کردند و پس از آن با ضربه ای محکم قربانی را از ماشین در میان زباله ها پرتاب کردند به نحوی که صدای شکسته شدن استخوان دختر بیچاره شنیده شد. چند ساعت بعد یکی از رهگذران او را در حالیکه وضعیت مناسبی نداشت پیدا کرده و پلیس را در جریان حادثه قرار می دهد.. بر اساس شواهد و مشخصاتی که این دختر در اختیار پلیس قرارداد و با کمک گرفتن از دوربینهای امنیتی اطراف محل حادثه، مشخصات ماشین بدست آمد ولی مشخص شد که مالک آن این خودرو را در زمان حادثه در اختیار دوست خود(صمد)قرار داده است. لذا با مشخصات بدست آمده، این دو نفر دستگیر شدند. آنها در ابتدا هرگونه ارتباطی با این جرم وحشتناک را انکار کردند ولی پس از مواجه شدن با ادله محکم پلیس به جرم خود اعتراف کردند. پرویز در دادگاه به جرم تجاوز به 8سال و به جرم ربودن دختر جوان به 5 سال جمعا به 13 سال حبس و دوستش صمد به جرم تجاوز و معاونت در عمل ربودن دختر جوان به 6 سال حبس محکوم شدند. بر اساس فرضیات پلیس این دو علاوه بر این جنایت احتمالا در چند مورد دیگر نیز موجب آزار و اذیت دختران جوان شده اند که پلیس منچستر بدنبال قربانیان احتمالی این دو متهم می باشد
محاکمه عروسی که مادرشوهر را کشت![]() زنی که با همدستی اعضای خانواده خود مادرشوهرش را به قتل رسانده است به زودی در دادگاه کیفری محاکمه میشود.
کارآگاهان پلیس آگاهی استان فارس چندی قبل از مفقود شدن زنی مسن به نام سودابه باخبر شدند. اعضای خانواده این زن به کارآگاهان گفتند او از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته و هیچکسی اطلاعی از وی ندارد. ماموران بعد از آنکه مشخصات سودابه را در اختیار گرفتند تلاش خود را برای یافتن ردی از او آغاز کردند.
آنها با استعلام از مراکز مختلف پی بردند از او در بیمارستانها، پزشکی قانونی و مراکز انتظامی اثری نیست. با گذشت چند روز از تشکیل پرونده با توجه به اینکه سرنخی از این زن به دست نیامد فرضیه به قتل رسیدن او مطرح شد. کارآگاهان در ادامه تحقیقات به بررسی روابط شخصی و خانوادگی سودابه پرداختند و مطلع شدند او از مدتی قبل با عروس خود به نام فرزانه اختلاف داشت. در ادامه فاش شد سودابه آخرین بار به منزل پسر و عروسش رفته بود به همین دلیل فرزانه بهعنوان مظنون اصلی پرونده شناخته شد. این زن وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ادعا کرد از سرنوشت مادرشوهرش خبر ندارد. ناتوانی فرزانه در پاسخگویی به سوالات پلیس و وجود تناقض در اظهارات وی سبب شد کارآگاهان بیش از پیش به این زن ظنین شوند و بازجویی از او را ادامه بدهند. فرزانه سرانجام بعد از چند جلسه بازجویی به کشتن مادرشوهرش اعتراف کرد. وی درباره انگیزه خود گفت: «برادرم به خواهرشوهرم علاقه داشت و میخواست با او ازدواج کند اما مادرشوهرم با این وصلت مخالف بود. ما خیلی تلاش کردیم او را راضی کنیم اما نتوانستیم. از طرفی برادرم به شدت عاشق شده بود و نمیتوانست دختر موردعلاقهاش را فراموش کند در نهایت از مادرشوهرم کینه به دل گرفتم و به این نتیجه رسیدم که باید او را به قتل برسانم. شوهرم نیز با مادرش اختلاف داشت به همین دلیل موضوع را به همسرم اطلاع دادم و او قبول کرد در این قتل به من کمک کند.» متهم ادامه داد: «مادرم وقتی در جریان نقشههایم قرار گرفت او هم قبول کرد کمکم کند به همین دلیل روز حادثه همگی در خانه ما جمع شدیم و مادرشوهرم را هم به آنجا کشاندیم بعد در فرصتی مناسب وسیله سنگینی به سر او زدم و وی را کشتم. پس از آن برای اینکه کسی متوجه این قتل نشود در حیاط خانه چالهای کندیم و جنازه را در آنجا دفن کردیم.» ماموران بعد از شنیدن این اعترافات دو متهم دیگر پرونده را نیز بازداشت کردند و پرونده بعد از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری استان فارس ارجاع داده شد و متهمان بهزودی محاکمه میشوند. رهایی دختر جوان از خلوتگاه سیاه![]() این شیطان تصور میكرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریههایش او را ببخشند
دختر جوان التماس میكرد و راننده شیطانصفت در تاریكی خیابانهای مركز تهران با سرعت در حركت بود. وقتی داخل خلوتگاه شدند، پسر جوان بیاعتنا به اشكهای طعمهاش به اجرای توطئه سیاه خود دست زد.
این شیطان تصور میكرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریههایش او را ببخشند. شب 4 آذرماه و در حالی كه دقایقی از ساعت 21 گذشته بود، خانوادهای عصبانی و ناراحت با پلیس 110 تماس گرفتند و خبر از ربوده شدن و اذیت و آزار دخترشان دادند. پدر خانواده به پلیس گفت: دخترم به نام سمیه توسط یك پسرجوان ربوده و به خلوتگاه شیطانیاش برده شده است. با حضور پلیس برای انجام تحقیقات، دخترجوان پیش روی آنان قرار گرفت و گفت: از خیابان شهید قندی میخواستم به میدان ولیعصر بروم، سوار یك سمند سفید رنگ شدم، راننده تا میدان فاطمی آمد و ناگهان آنجا تغییر مسیر داد. پرسیدم چرا تغییر مسیر داده، ترافیك را بهانه كرد و گفت این مسیر خلوتتر است. كمی كه جلوتر رفتیم وی به سمت میدان انقلاب رفت. وقتی دیدم ماجرا مشكوك است خواستم پیاده شوم ولی وی درها را قفل كرد و با یك پیچگوشتی تهدیدم كرد. حتی چند ضربه هم به سویم نشانه رفت تا بترسم. من كه كاملاً ترسیده بودم التماس میكردم اجازه دهد بروم ولی وی به حرفم گوش نمیداد. آنقدر رفت تا به خیابان وحید نظری رسیدیم. مرا داخل یك خیابان بنبست برد، هوا دیگر تاریك شده بود و من همچنان در چنگال این مرد اسیر شده بودم. سمیه از یك فرصت استفاده كرد و توانست فرار كند، او هنگام فرار موفق شده بود پلاك خودروی سمند سفید را بردارد. سراسیمه و ناراحت به خانه رسید. سعی كرد به خانوادهاش چیزی نگوید ولی پدر و مادرش با دیدن او آنقدر نگران شده بودند كه پای صحبتهایش نشستند. سمیه به خانوادهاش از پسر جوانی كه تیشرت و شلوار جین به تن داشت و بوی تند الكل از دهانش بیرون میزد حرف زد و ماجرا را گفت و اینگونه كار به دست پلیس سپرده شد. مأموران تجسس كلانتری 129 جامی با شنیدن سرنوشت تلخ این دختر با راهنمایی های سمیه كه شماره سمند سفید رنگ و نشانی خلوتگاهی که به آنجا کشیده شده بود و ظاهر و شكل شمایل جوان شیطان صفت را به پلیس داده بود، به در خانهای رسیدند كه صاحب سمند سفید حضور داشت. زن صاحبخانه وقتی در را به روی پلیس باز كرد و با سؤالات مأموران مواجه شد، از دو پسرش حرف زد كه یكی همان لحظه خانه بود و دیگری در محل كارش بهسر میبرد. پسرش كه در خانه بود بیرون آمد، دختر جوان گفت او نبوده ولی متهم شباهت زیادی به این پسر داشته است، مأموران دریافتند جوان شیطانصفت برادر وی است. به دنبال وی رفتند اما پیدایش نكردند، بعد از چند ساعت متهم با برادرش تماس گرفت و قول داد خود را به پلیس معرفی كند. ساعت 9 صبح 5 آذرماه متهم وارد كلانتری 129 جامی شد، سمیه كه با دیدن او انگار همه آن لحظههای ناگوار را به خاطر آورده بود به سمت او یورش برد. پسر جوان كه محمد نام دارد همه ادعاهای سمیه را انكار كرد. او گفت: «در آن ساعتی كه این دختر خانم میگوید من در مغازهام بودم و ساعت تصاویر دوربینهای مداربسته هم نشان میدهد این خانم دروغ میگوید.» ادعای ضبط تصاویردوربینهای مداربسته، مأموران تجسس را به مغازه پسر جوان كشاند. پس از بررسی فیلم مشخص شد محمد به مأموران دروغ گفته است، با این وجود همچنان این جوان 19 ساله اتهام خود را انكار میكرد. با دستور دادیار پرونده، «محمد» راهی بازداشتگاه شد. نیمههای شب شده بود كه نتوانست به انكار خود ادامه دهد و به افسر نگهبان همه ماجرا را اعتراف كرد. او گفت حالت عادی نداشته و از كاری كه كرده پشیمان است و میخواهد دخترجوان او را ببخشد. با این اعترافات پرونده با دستور دادیار دادسرای ناحیه 11 تهران به دست پلیس تخصصی سپرده شد تا تحت بررسی بیشتر قرار گیرد. جوان شیطانصفت در این مرحله وقتی بازجویی شد و شنید خانواده سمیه از وی گذشت نمیكنند به گریه افتاد و گفت: «آن روز در حال رفتن به خانه بودم كه دخترجوان را دیدم و وی را سوار كردم. ابتدا قصدی نداشتم، در مسیر ناگهان وسوسه به جانم افتاد و در میدان فاطمی بودم كه به سمت خانهمان در نزدیكی انقلاب تغییر مسیر دادم. وقتی دیدم این دختر میخواهد سروصدا كند همزمان با بستن قفلهای در، پیچگوشتی را به سمت دختر وحشتزده گرفتم، وی بیشتر ترسید و تسلیم شد. سریع به خانه رفتم، التماس میكرد اما نمیدانم چرا گوشهایم ناشنوا شده بود.» وی افزود: «پس از اجرای نقشه شیطانیام با تصور اینكه دختر جوان از ترس آبرویش شكایت نخواهد كرد وی را رها كردم و باور نمیكنم وی دست به افشاگری زده باشد.» جوان شیطان صفت گفت: نخستین بارم بود كه دست به چنین حماقتی زدهام، میدانم نه تنها باعث شدهام این دختر و خانوادهاش دچار یك مشكل شوند بلكه خانواده خودم را نیز به دردسر انداختهام، از همه خجالت میكشم و امیدوارم من را ببخشند. مرگ پسر 8 ساله به دست شوهر صیغه ای مادر![]() پسربچهای که قربانی حسادت ناپدری شده و توسط او مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود، بعد از هفتهها جدال با مرگ سرانجام جان باخت
. خبر این کودکآزاری توسط مادر مجید به پلیس داده شد. این زن به ماموران گفت مجید هشتساله توسط شوهر صیغهای او مورد ضرب و جرح قرار گرفته است و کودک را به بیمارستان منتقل کردهاند. مادر پسربچه به ماموران گفت: چند سال پیش از شوهر اولم که پدر دو فرزندم است جدا شدم. ما با هم اختلافات شدیدی داشتیم و چارهای جز این کار نداشتم. من راننده سرویس مدرسه بودم. درآمدی داشتم و میتوانستم زندگیام را اداره کنم تا اینکه با جوانی به نام احمد آشنا شدم. او نسبت به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج دارد. از آنجایی که به غیر از مجید، فرزندی دیگر هم دارم که دختری 14ساله است قبول نکردم به صورت دایم با احمد ازدواج کنم و گفتم بهتر است برای چند ماه صیغه باشیم تا همدیگر را بهتر بشناسیم.
اینطور بود که احمد وارد زندگی من شد. چند هفته بعد از این موضوع بود که فهمیدم احمد اعتیاد دارد. او خیلی عصبی بود و من تصمیم گرفتم به این رابطه پایان دهم. گفتم دیگر نمیخواهم با او باشم. از احمد خواستم خانهام را ترک کند. او خیلی اصرار داشت با ما زندگی کند. هر وقت اختلاف میان ما بالا میگرفت احمد عصبی میشد و من و مجید را کتک میزد. بالاخره او را از خانهام بیرون کردم و گفتم صیغه را هم باطل میکنیم. اینبار احمد به من پیشنهاد ازدواج و عقد دایم داد اما گفتم قبول نمیکنم. این زن در ادامه گفت: شب حادثه احمد بعد از چند هفته دوباره به خانه من آمد و گفت قول میدهد آدم خوبی باشد، دیگر ما را اذیت نکند و اعتیادش را هم ترک کند. دوباره از من خواستگاری کرد من قبول نکردم و گفتم باید خانهام را ترک کند. احمد عصبانی شد و گفت: تو به خاطر پسرت نمیخواهی با من ازدواج کنی، چون او را خیلی دوست داری این کار را میکنی و حاضر نیستی او سختی بکشد. به او گفتم بههرحال قصد ندارم به این رابطه ادامه بدهم و باید برود. او شب را در خانه من ماند و قرار شد صبح برود. چون راننده سرویس مدرسه بودم صبح زود از خانه بیرون رفتم. چند ساعت بعد دخترم زنگ زد و گفت مجید بدحال شده و در بیمارستان است. او به من گفت احمد مجید را کتک زده و به این روز انداخته است. پلیس در تحقیقات خود متوجه شد احمد بعد از اینکه مجید را کتک زده از محل فرار کرده است. این در حالی بود که مسوولان بیمارستان باقرشهر که مجید به آنجا منتقل شده بود گفتند به دلیل وخامت حال این کودک او باید در بیمارستان مجهزتری تحت درمان قرار بگیرد بنابراین مجید به تهران منتقل شد و در حالیکه به کما رفته بود در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد. در این مدت احمد نیز شناسایی و بازداشت شد. او به کتکزدن مجید اعتراف کرد و گفت: مادر مجید زن صیغهای من بود اما آنقدر پسرش را دوست داشت که حاضر بود بهخاطر او هر کاری بکند. مجید مانع رسیدن ما به هم بود و بهخاطر همین از او بدم میآمد. روز حادثه نیز چون مقدار زیادی شیشه مصرف کرده بودم اختیارم دستخودم نبود و با دسته جاروبرقی بچه را که خیلی شیطنت میکرد کتک زدم. در حالیکه احمد در بازداشت بهسر میبرد، روز گذشته پرستاران خبر دادند مجید در بیمارستان جان باخته است. به این ترتیب پرونده احمد نیز به دست بازپرس ویژه قتل سپرده شد و متهم برای بازجویی درخصوص اتهام قتل تحت بازجویی قرار دارد. قتل به خاطر سرقت موبایل![]() مرد كه برای شكایت از دو زورگیر به كلانتری رفته بود، نمیدانست بعد از خروج از كلانتری زورگیران در كمینش نشستهاند تا جانش را بگیرند.
، مرد 43 ساله كه «عدنان» نام داشت، شامگاه سهشنبه گذشته در حالی كه از بلوار قدس در منطقه دولتآباد عبور میكرد طعمه دو زورگیر موتورسوار شد. آنها با تهدید دو گوشی تلفن همراه مرد را ربودند و در یك چشم به هم زدن از آنجا فرار كردند. تلاشهای این مرد برای دنبال كردن زورگیران به جایی نرسید و در نهایت او برای گزارش این سرقت به كلانتری 167 دولت آباد رفت. عدنان جزییات سرقت گوشیاش را شرح داد و از ماموران برای دستگیری سارقان كمك خواست.
دقایقی بعد شاكی همراه یكی از دوستانش از كلانتری بیرون آمد تا به خانهاش برود اما هنوز چند دقیقه از آنجا دور نشده بود كه دو جوان زورگیر را در میدان قدس دولت آباد دید. عدنان خودرواش را كنار خیابان پارك كرد تا سراغ سارقان برود اما آن دو به وی حمله كردند. هرچند درگیری با رد و بدل شدن چند مشت و لگد آغاز شد اما در ادامه یكی از سارقان كه خود را در مخمصه میدید چاقویی از جیبش بیرون كشید و دو ضربه پی در پی به گردن عدنان زد. خون از شاهرگ مرد فواره میزد و وی با مرگ دست و پنجه نرم میكرد. دوست عدنان تلاش كرد تا با انتقال او به درمانگاه دارالتوحید جانش را نجات دهد اما وی به دلیل شدت خونریزی دقایقی بعد روی تخت بیمارستان جان باخت. دقایقی بعد از این حادثه ماموران كلانتری دولتآباد برای دستگیری عاملان قتل این مرد به تكاپو افتادند. از آنجا كه ماموران حتم داشتند ضاربان هنوز در آن حوالی هستند، با اجرای طرح مهار نخستین گام را برای به دام انداختن قاتل فراری برداشتند و در قالب چند گروه به گشتزنی پرداختند. در حالی كه هنوز ساعتی از مرگ عدنان نمیگذشت ماموران به دو جوان موتورسوار مظنون شدند و به آنها دستور ایست دادند. در نگاه اول همهچیز طبیعی به نظر میرسید و دلیلی برای بازداشت آنها وجود نداشت ولی لحظهیی بعد در حالی كه یكی از مظنونان قصد داشت سوار موتوسیكلت شود چاقویی خونآلود از جیبش بیرون افتاد و به سرنخی برای رازگشایی از این جنایت تبدیل شد. همچنین در بازرسی از متهمان 6 دستگاه تلفن همراه كشف شد. در چنین شرایطی این دو جوان دستگیر و به كلانتری منتقل شدند. زمانی كه دستگیرشدگان در معرض دید دوست مقتول، به عنوان تنها شاهد این جنایت قرار گرفتند او یكی از آنها را به عنوان ضارب شناسایی كرد. جوان 19 ساله به نام امیر كه شواهد را علیه خود میدید در همان مراحل اولیه بازجویی اتهامش را پذیرفت و كشتن عدنان را برعهده گرفت. او گفت من و همدستم از چند ساعت قبل از این حادثه شروع به سرقت كردیم و چند گوشی تلفن زورگیری كردیم كه آخرین نفر مقتول بود. ما تصور میكردیم بعد از سرقت صاحب گوشیها را نمیبینیم اما یك ساعت بعد او در میدان قدس دولت آباد ما را دید و با یكدیگر درگیر شدیم. من قصد نداشتم كسی را بكشم. او راهمان را بسته بود و اجازه نمیداد فرار كنیم. من هم از ترس اینكه دستگیر شویم چاقو كشیدم و چند ضربه به وی زدم. من نیتی برای كشتن او نداشتم. در همین حال، برادر مقتول درباره این حادثه گفت: برادرم راننده بود و آزارش به كسی نمیرسید. قاتل برادرم با این كار او را از ما گرفت و سه فرزند قد و نیم قدش را یتیم كرد. وی ادامه داد: بلوار قدس و منطقهیی كه ما در آن زندگی میكنیم از جمله مناطق نا امن تهران است. برادرم در حالی به دست زورگیران كشته شد كه مدتی قبل هم جوانی در جریان یك درگیری به قتل رسید. به جز این روزی نیست كه حادثهیی مثل زورگیری، سرقت از منزل و كیف قاپی در این منطقه اتفاق نیفتد. بر اساس این گزارش هماكنون دو متهم در بازداشت به سر میبرند و رسیدگی به پرونده اتهامی آنها در دادگستری شهرری در جریان است. دو شنبه 6 آذر 1392برچسب:مرگ دانشجوی دانشگاه تهران در خوابگاه, :: 11:20 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر
مرگ دانشجوی دانشگاه تهران در خوابگاه![]() برق گرفتگی جان یک دانشجوی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران را گرفت.
آرش رحتمی معاون مرکز فوریت های پزشکی استان البرز ضمن تایید این خبر گفت: این حادثه شامگاه گذشته در محوطه خوابگاهی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران اتفاق و بر اثر آن یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد این دانشگاه با نام "کوروش صوفیه" جان خود را از داست داد.
وی ادامه داد: ماموران اورژانس پس از اطلاع از این حادثه در محل حضور یافته اما متاسفانه دانشجوی مذکور به دلیل شدت برق گرفتگی پیش از رسیدن نیروهای امدادی فوت کرده بود. رحتمی اظهارداشت: علیرغم این موضوع ماموران اورژانس اقدامات سی پی آر را جهت احیای احتمالی این فرد انجام دادند ولی پس از 20 دقیقه سی پی آر با اطمینان از عدم بازگشت فرد به زندگی، بدن بی جان وی را به بیمارستان قائم منتقل کردند. پیگیریها جهت گفتوگو با مسئولان دانشگاه در این باره بینتیجه ماند و مسئولی حاضر به گفتوگو در این باره نشد. این در حالیست که جمعی از دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نسبت به مشکلات رفاهی و فنی خوابگاه و همچنین نبود پزشک و پرستاری درخوابگاه برای ارایه خدمات اورژانسی انتقاد کردند. شکارچی دختران خردسال+عکسمرد تبهکار که در پوشش سرویس مدرسه دختران خردسال را مورد آزار و اذیت قرار می داد ، در تازه ترین اعترافاتش به ربودن 9 دختر دانش آموز اعتراف کرده است.
رسیدگی به این پرونده همزمان با شکایت والدین دختر خردسالی در پلیس آگاهی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
با مراجعه شاکی به اداره شانزدهم و در تحقیقات صورت گرفته از قربانی، کارآگاهان متوجه شدند که جوانی حدود ۳۰ ساله و تحت عنوان «سرویس مدرسه»، دختربچه را فریب و پس از سوار کردن وی به ماشین، با تهدید چاقو اقدام به آزار و اذیت وی کرده و پس از سرقت طلا و جواهرات، دختربچه را از ماشین پیاده و متواری شده است. براساس اظهارات مادر قربانی، راننده پژو علاوه بر آزار و اذیت دخترش، اقدام به سرقت گوشوارههای دخترش نیز کرده است. با توجه به حساسیت موضوع، در اولین مرحله مشخصات به دست آمده از چهره نگاری متهم در اختیار تمامی گشتهای انتظامی قرار گرفت. سرانجام ساعت هفت صبح ۱۱ آبان، کارآگاهان پلیس آگاهی به سرنشین یک دستگاه پژو پرشیا نقرهای رنگ مشکوک و به وی دستور ایست دادند که ناگهان راننده پژو با اطلاع از هویت کارآگاهان، اقدام به متواری شدن از محل کرد که طی یک تعقیب و گریز، متهم به نام «ابوالفضل» ۲۸ ساله دستگیر و در بازرسی از خودروی وی، گوشواره طلای متعلق به قربانی نیز کشف میشود. با دستگیری متهم و در حالیکه وی منکر هرگونه ارتکاب سرقت و آزار و اذیت شده بود، از شاکی پرونده برای شناسایی متهم دعوت صورت گرفت که متهم را به صورت کامل مورد شناسایی قرار داد. با وجود شناسایی متهم از سوی شاکی، متهم در مراحل اولیه دستگیری و تحقیقات منکر هرگونه آزار و اذیت قربانی بود تا اینکه با تحقیقات دامنهدار کارآگاهان، سرانجام ۱۲ آبان لب به اعتراف گشود و به آزار و اذیت قربانی اعتراف کرد. همزمان با انتشار خبر دستگیری شکارچی دختران خردسال در رسانه ها تعداد دیگری از قربانیان با مراجعه به اداره آگاهی مرد شیطان صفت را شناسایی و از او شکایت کردند. شکات جدید پس از شناسایی متهم مدعی شدند مرد شیطان صفت آنها را در پوشش سرویس مدرسه فریب داده و پس از کشاندن به محل خلوت مورد آزار و اذیت قرار داده است. تاکنون 9 دختر بچه با مراجعه به پلیس آگاهی متهم را شناسایی کرده و مدعی شدند متهم پس از کشاندن آنها به محل خلوت نقشه شیطانی خود را داخل خودرو اجرا کرده است. همچنین بررسی های پلیس نشان می دهد، ابوالفضل به صورت شرکت پیمانکار با یکی از سازمان های دولتی کار می کرده و با خودروهای این شرکت اقدام به ربودن دختران خردسال می کرد. اقدامات مرد شیطان صفت چنان هولناک بوده که قربانیان با مشاهده او دچار وحشت شده و از والدین خود می خواستند که آنها را از اتاق خارج کند. در حال حاضر متهم در زندان به سر می برد و به زودی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت. پیامک هایی که کابوس زن شد!![]() مرد همسایه با ارسال پیامكهای غیراخلاقی برای زن جوان كابوس زندگی وی شده بود.
اوایل مردادماه سالجاری زن جوانی با مراجعه به دادسرای خارك تهران پرده از سرنوشت سیاهی برداشت و به بازپرس بیضیزاده گفت كه از مزاحمتهای پیامكی یك ناشناس به تنگ آمده است. این زن گفت: دو سال پیش ازدواج كردهام. مدتی است كه از شماره اعتباری یك ناشناس پیامكهای غیراخلاقی برایم ارسال میشود. ابتدا تصورم این بود كه پیامك اشتباهی فرستاده شده است، توجهی نكردم اما ارســـال این پیامكها ادامه داشت و كار به جایی كشید كه پیامكهای عاطفی جای خود را به پیامهای كوتاه غیراخلاقی داد. وی افزود: من كه از ترس لطمه خوردن زندگی زناشوییام ماجرا را از همسرم پنهان میكردم تلاشم این بود تا خودم مزاحم را پیدا كنم و بخواهم دست از مزاحمتهایش بردارد اما موفق نشدم و مرد مزاحم گاه و بیگاه پیامك میفرستاد یا تماس تلفنی داشت و سكوت میكرد و هر وقت از وی میخواستم كه خودش را معرفی كند همیشه سكوت میكرد، نمیدانستم زن است یا مرد! دو ماه گذشت و ماجرا را با همسرم مطرح كردم، وقتی شنید خیلی ناراحت شد. زن جوان گفت: پیامكهای غیراخلاقی فرد مزاحم زندگیام را بشدت دچار بحران كرده و وضعیت روحی و روانیام را به هم ریخته و آبروی خانوادگیام را به بازی گرفته است. وقتی دیدم چارهاینیست برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت و فروپاشی زندگیام تصمیم گرفتم شكایت كنم و حالا خواستار ردیابی مزاحم پیامكی هستم. با ادعاهای زن جوان، تماسهای تلفنی و پیامكهای كوتاه تحت كنترل قرار گرفت و عامل ایجاد مزاحمت تلفنی كه در همسایگی خانه پدر این زن زندگی میكرد، دستگیر شد. مرد مزاحم كه ناصر نام دارد ابتدا خود را بیگناه دانست اما وقتی دید بازپرس و پلیس مداركی دارند كه وی عامل ارسال پیامكهای غیراخلاقی به زن همسایه است، چارهای جز اعتراف ندید. وی به بازپرس بیضیزاده گفت: من قصد ایجاد مزاحمت تلفنی نداشتم اما یك روز خیلی اتفاقی كه از پلههای آپارتمان پایین آمدم، با قبض تلفن همراههای همسایگان كه روی تابلو نصب شده بود روبهرو شدم، وقتی قبضها را برداشتم قبض زن همسایه را دیدم و وسوسه شدم تا پیامك عاشقانه بفرستم كه بعد به سمت پیامهای غیراخلاقی رفتم و حالا بشدت از كارهای خودم پشیمان هستم و تقاضای عفو و بخشش دارم. بنابر این گزارش، مزاحم پیامكی روانه زندان شده است و تحقیقات برای افشای دیگر اقدامات مشابه وی ادامه دارد. اولین جملهای که اعدامی زندهشده گفت![]() «خدا را شکر. خیلی سخت بود.» این اولین جملهای است که اعدامی زندهشده بجنوردی بعد از اینکه قدرت تکلمش را پیدا کرد به زبان آورد.
علیرضا - اعدامی زندهشده - چهار روز پیش توانست برای اولینبار از زمان اجرای حکم با اعضای خانوادهاش ملاقات کند.
برادر علیرضا در اینباره گفت: «بالاخره شرایط روحی برادرم و خانواده به حدی رسید که توانستیم او را ببینیم و با هم صحبت کنیم. لحظه بسیار سختی بود. دست و پایم میلرزید و نمیتوانستم جلو بروم. وقتی ما را دید گریه کرد. البته اول بچهها و همسرش به دیدارش رفتند، علیرضا آغوشش را باز کرد و بچهها را بغل کرد و گریست. او فقط خدا را شکر میکرد. وقتی که ما بالای سرش رفتیم بعد از اینکه همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریه کردیم چیزی نپرسیدم، میترسیدم از او بپرسم چه شده است اما خودش گفت خیلی سخت بود، مرتب میگفت خدا را شکر. خیلی سخت گذشت.» او درباره وضعیت جسمی برادرش نیز گفت: «وضعیت جسمانیاش خیلی خوب است. راه میرود. غذا میخورد و کارهای شخصیاش را خودش انجام میدهد. میتواند صحبت هم بکند اما به خاطر فشاری که به حنجرهاش وارد شده هنوز صدایش خوب نشده و مثل آدم سرماخورده که صدایش گرفته، صحبت میکند. دکترها گفتهاند به خاطر حنجرهاش بهتر است زیاد صحبت نکند، با این حال وقتی بچههایش را دید آنقدر هیجانزده شد که نتوانست آرام بگیرد و بارها آنها را بوسید و خدا را شکر کرد. هنوز شوکه است و نتوانسته صحنه اعدام را فراموش کند.» علیرضا، مرد 37 ساله به جرم قاچاق و نگهداری نزدیک به یک کیلوگرم شیشه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود. او یک ماه قبل پای چوبه دار رفت و حکم صادره اجرا شد اما ساعاتی بعد، یکی از ماموران سردخانه متوجه صدایی از داخل یکی از کشوها شد و به سمت آن رفت. او وقتی کشو را بیرون کشید کاور بخار گرفته حاوی جسد علیرضا را دید و متوجه زنده بودن او شد. با انتقال علیرضا به بخش مراقبتهای ویژه پیگیریهای پزشکی در مورد او انجام شد و وی اکنون سلامتش را بازیافته است. به گفته وکیل متهم پرونده، قبلا پرونده با درخواست قاضی صادرکننده حکم دوبار به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاده شده بود اما به دلیل سوابق متهم هر دوبار درخواست بخشش رد شده بود. رئیس قوه قضائیه چندی قبل در جلسه مسئولان عالی قضایی اعلام کرد هرچند به لحاظ قانونی این فرد باید اعدام شود اما به لحاظ عاطفی اجرای دوباره حکم درست نیست بنابراین متهم میتواند مشمول یک درجه عفو شود. در حال حاضر علیرضا همچنان در بیمارستان به سر میبرد و روند درمان او ادامه دارد. این مرد بعد از بهبود به زندان منتقل خواهد شد تا وضعیتش در کمیسیون عفو و بخشودگی مورد بررسی و تعیین تکلیف قرار گیرد سوء استفاده جنسی از کودکان![]() به گزارش پلیس کانادا یک شبکه بزرگ یورنوگرافی (سوء استفاده و آزار و اذیت جنسی کودکان) کودکان برچیده و 348 نفر در ارتباط با آن دستگیر شدند.
به نقل از اسو شیتد پرس: این افراد علاوه بر سوء استفاده جنسی از 386 کودک در کشورهای مختلف، در شرایط نامناسب و مغایر با معیارهای اخلاقی تصویر برداری کرده و آن را به صورت آنلاین به فروش میرساندند.
بنا به گفته پلیس تورنتو، 108 نفر از افراد دستگیر شده در کانادا و 76 نفر از آنان در آمریکا و بقیه در کشورهای دیگری همچون سوئد، نوروژ، اسپانیا، ایرلند، یونان، ژاپن، آرژانتین، برزیل، استرالیا و آفریقای جنوبی بودهاند. جرالد اوفارل یکی از مسئولان سرویس بازرسی پست آمریکا به نقل از این خبرگزاری گفت: زندگی برای همیشه تغییر کرده و تصاویر آنها (مجرمین) ثبت همیشگی سوء استفاده جنسی از کودکان است. تمام این کودکان زیر سن بلوغ بوده اند و بعضی از آنها تنها پنج سال داشته اند. زمانی که تصاویر یورنوگرافی در اینترنت انتشار یافت بارها و بارها نمایش داده میشوند و قربانیان آن هر باره دوباره قربانی میشوند. در میان افراد دستگیر شده، 9 نفر کشیش(روحانی)، چهل معلم، سه خانواده و 9 پزشک و پرستار دیده میشوند. بنابر این گزارش، بازرسان صدها هزار عکس ویدئویی اعمال وحشتناک جنسی علیه کودکان را کشف کرده اند که به قیمت های ارزان در اینترنت به فروش می رسیدند. نوزاد دو سر درگذشت +عکس![]() نوزاد ناقص الخلقه ای که با دوسر، یک قلب، دوریه، دوستون فقرات و یک لگن در دزفول متولد شده بود، پس از سیزده روز زندگی در گذشت.
مسوول روابط عمومی بیمارستان دزفول روز دوشنبه اظهار کرد: این نوزاد که ششم آبان متولد شد در بخش مراقبت های ویژه نوزادان این بیمارستان بستری بود.
ˈ فرهاد سخاوتˈ افزود: در این مدت یک تیم پزشکی در حال مراقبت از این نوزاد بودند ولی نوزاد به دلیل مشکلات جسمی فراوان فوت کرد. وی زنده نگه داشتن سیزده روزه این نوزاد ناقص الخلقه را یک پدیده نادر در علم پزشکی در جهان خواند و گفت: چنین نوزادانی معمولا چند ساعت پس از تولد می میرند اما این نوزاد دختر مدت زمان زیادی زنده ماند که در نوع خود بی نظیر است. وی گفت: انتظار می رفت تیم پژوهشی از تهران و حتی خارج از کشور از این نوزاد برای مطالعه و پژوهش استفاده کنند ولی اینگونه نشد. ˈفریدون جعفریانفرˈ مسوول روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی دزفول نیز تاریخ فوت این نوزاد ناقص الخلقه را نوزدهم آبان عنوان کرد و گفت: تاخیر در اعلام خبر فوت این نوزاد ناشی از کم اهمیت دانستن این موضوع و عدم اطلاع به موقع خبر مرگ در بیمارستان است. یک زن 30 ساله در دزفول در روز ششم آبان و در سومین بارداری خود، نوزاد ناقص الخلقه ای با دوسر، یک قلب، دوریه، دوستون فقرات و یک لگن به دنیا آورد. دختر انتقام جو![]() رئیس پلیس فتا استان فارس از دستگیری شخصی در فضای مجازی خبر داد که با ایجاد مزاحمت اینترنتی برای سه نفر از شهروندان شیرازی، آنها را دچار مشکلات کرده بود.
سرهنگ سید موسی حسینی اظهار داشت: ماجرا از جایی آغاز میشود که دختری 30 ساله بهنام لادن، دارای مدرک تحصیلی لیسانس به مردی علاقمند میشود و بعد از اینکه از ازدواج وی با شخص دیگری اطلاع مییابد دچار مشکل روحی شده و با قصد کینه هر شخصی را که در سر راهش قرار میگیرد را مورد آزار و اذیت در فضای مجازی قرار میدهد.
وی ادامه داد: در ابتدا پروندهای از طرف یک مهندس برق که در یکی از شرکتهای نفتی اشتغال دارد به پلیس فتای این استان ارائه میشود، که در آن شاکی ادعا میکند، شخصی با ارسال مسائل شخصی وی او را از طریق ایمیل تهدید و در بین همکارانش بدنام میکند. رئیس پلیس فتا استان فارس اضافه کرد: با مطرح شدن این پرونده، موضوع در دستور کار ماموران پلیس فتا قرار گرفت و در زمان بررسی و پیگیری این پرونده دو پرونده دیگر با فاصله زمانی که از لحاظ محتوای مجرمانه، ترفندی به سبک پرونده اول داشت به این پلیس ارسال شد. حسینی گفت: در تحقیقات انجام شده مشخص شد، متهم هر سه پرونده یک نفر است. وی بیان کرد: با استعلام از آی پیهای ارسال کننده ایمیلها متهم که زنی 30 ساله دارای مدرک لیسانس بود شناسایی، دستگیر و پس از احضار، جرائم مرتکب شده از وی کشف شد. آزار و اذیت دختر دانشجو از سوی دو پسر شیطان صفت![]() دو پسر شیطان صفت که در پوشش مسافربر دختر جوانی را ربوده و در یکی از خیابان های اطراف شهر چغادک ضمن تهدید او را مورد تجاوز قرار داده بودند شناسایی و دستگیر شدند
شامگاه ۱۸ آبان امسال دختر دانشجویی با مراجعه به پلیس آگاهی استان بوشهر راز جنایتی سیاه را فاش کرد.
دختر ۱۸ ساله به ماموران گفت: پس از اتمام کلاسهایم از دانشگاه عالیشهر راهی میدان آزادی بوشهر شدم. پس از طی مسافتی یک دستگاه پراید که دو پسر جوان سرنشین آن بودند در مقابلم توقف کرد. رفتارشان عادی بود به همین خاطر به آنها شک نکردم. راننده در میان راه ناگهان به سمت شهر چغادک تغییر مسیر داد و دو پسر شرور در محلی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها سپس مرا در همان منطقه رها کرده و متواری شدند. با کمک خودروهای عبوری خودم را به پلیس رساندم. دو پسر شرور تهدید کردند اگر موضوع را به کسی بگویم مرا میکشند پس از این شکایت تیمی از ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و با توجه به سرنخهایی که به دست آورده بودند دو پسر متجاوز را شناسایی و دستگیر کردند. سرهنگ بارونی، رئیس پلیس آگاهی استان بوشهر در این باره گفت: متهمان پس از دستگیری، تحویل مقام قضایی شدند. اعترافات زوج جوان به قتل معاون وزیر صنعت![]() زوج جنایتکار که به اتهام قتل معاون سابق وزیر صنعت دستگیر شده اند، در نخستین اعترافات خود با قبول اتهاماتشان به تشریح نحوه قتل پرداختند.
جسد صفدر رحمت آبادی ساعت ۲۰ و ۴ دقیقه یکشنبه گذشته در خودرویش در خیابان گلبرگ کشف شد. عامل جنایت با شلیک دو گلوله به سر معاون وزیر صنعت او را به قتل رسانده بود. بررسی صحنه جنایت نشان میداد، قاتل در داخل خودرو نشسته و به سوی قربانی شلیک کرده بود.
در ادامه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و با ردیابی های خود به یکی از بستگان پدری مقتول ظنین شده و او را همراه همسرش در شرق تهران دستگیر کردند. متهمان در بازجویی های اولیه منکر هرگونه جنایتی شدند. مرد جوان در ادامه لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: مرحوم رحمت آبادی از بستگان پدری ام بود. من و همسرم 10 سال قبل پس از ازدواج به تهران آمده و در شرق تهران ساکن شدیم. از چندی قبل با مقتول اختلافاتی داشتم و به دنبال راهی برای انتقام بودم. روز حادثه با تهیه اسلحه از همسرم خواستم که با مرحوم رحمت آبادی قرار بگذارد. حدود ساعت هشت شب به محل قرار در خیابان گلبرگ رسیدیم. همسرم بر روی صندلی جلوی خودرو نشست و من پشت سر مقتول نشستم. پس از کمی صحبت اسلحه را به سمت سر مقتول گرفته و دو گلوله شلیک کردم. وی ادامه داد: به خاطر سر و صدار خیابان کسی متوجه شلیک نشد. سریع از ماشین پیاده شده و به خانه بازگشتیم که قبل از فرار ماموران ما را دستگیر کردند. زن جوان نیز با تائید اعترافات همسرش گفت: شوهرم از من خواست با مرحوم رحمت آبادی تماس گرفته و از او بخواهم برای حل مشکلی که دارم قراری بگذارد. مقتول نیز برای حل مشکل ما و بدون اطلاع از نقشه شوهرم در محل قرار حاضر شد.همسرم به خاطر اختلافاتی که با مقتول داشت مرا وارد این جنایت کرد. یک مقام آگاه در این خصوص گفت: با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده می شود شنبه 18 آبان 1392برچسب:اعتراف به آزار جنسی دختر مدرسهایها, :: 12:12 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر
اعتراف به آزار جنسی دختر مدرسهایها![]() پروندهای هفته پیش در خصوص آزارجنسی دختربچه مدرسهای در کلانتری یوسفآباد تشکیل شد و دستگیری متهم در دستور کار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
مردی که دختربچهها را اغفال میکرد و مورد آزار جنسی قرار میداد، دستگیر شد. این مرد به آزار پنجدختر دانشآموز اقرار کرده است و تحقیقات از وی همچنان ادامه دارد. به گزارش خبرنگار ما، پروندهای هفته پیش در خصوص آزارجنسی دختربچه مدرسهای در کلانتری یوسفآباد تشکیل شد و به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم در دستور کار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان با مراجعه شاکی به پلیس آگاهی و تحقیق از او اطلاع پیدا کردند جوانی حدودا 30ساله تحت عنوان راننده سرویس مدرسه، دختربچه را فریب داده و پس از سوارکردن وی، با تهدید چاقو اقدام به آزار و اذیت وی کرده و پس از سرقت طلا و جواهرات، دختربچه را از خودرو پیاده کرده و متواری شده است. شاکی در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «ساعت هفتبامداد در حالیکه دخترم مقابل در منزل منتظر سرویس ایستاده بود، طبق گفته خودش خودرو پژو نقرهای به او نزدیک شد و رانندهاش عنوان کرد سرویس مدرسه خراب شده و به همین علت وی بهعنوان سرویس بهدنبال دخترم آمده تا او را به مدرسه ببرد. راننده پژو پس از سوارشدن دخترم او را مورد آزارواذیت قرار داد و وی را در حوالی خیابان مرزداران از ماشین پیاده و فرار کرد.» بنا بر اظهارات مادر قربانی، راننده پژو علاوه بر آزارواذیت دخترش گوشوارههای او را نیز سرقت کرده بود. کارآگاهان از متهم چهرهنگاری کردند و تصویر بهدستآمده را در اختیار واحدهای گشتی قرار دادند. اجرای طرح حضور تیمهای عملیاتی در ساعت اولیه روز و ارایه آموزشهای لازم به دانشآموزان مدارس دخترانه، حساسکردن خانوادهها نسبت به موضوع پرونده و افزایش گشتهای نامحسوس در منطقه یوسفآباد از جمله اقداماتی بود که کارآگاهان در ابتدای تحقیقات انجام دادند و همزمان به تلاش برای یافتن سرنخی از متهم پرداختند. سرانجام ماموران ساعت هفتصبح روز شنبه هفته جاری به سرنشین پژو پرشیا نقرهایرنگی مشکوک شدند و به وی دستور ایست دادند اما راننده پژو با افزودن بر سرعت خودرو فرار کرد. مرد مشکوک که جوانی 28ساله به نام «ابوالفضل.م» است در جریان تعقیبوگریز پلیسی دستگیر و در بازرسی از خودرو وی، گوشواره طلای متعلق به قربانی کشف شد. متهم در حالی به پلیس آگاهی منتقل شد که منکر ارتکاب هرگونه جرمی بود به همین دلیل از شاکی برای شناسایی متهم دعوت شد. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی تهران درباره این پرونده گفت: «با وجود شناسایی متهم از سوی شاکی، متهم در مراحل اولیه دستگیری و تحقیقات منکر آزار و اذیت قربانی بود تا اینکه بالاخره دیروز لب به اعتراف گشود و به آزار قربانی اعتراف کرد.» سرهنگ محمدیان ادامه داد: «متهم مردی متاهل است که یک فرزند دختر دارد.» وی افزود: «با بررسی سوابق، گزارش و شکایات سالهای گذشته مشخص شد در طول سالهای تحصیلی قبل نیز مواردی مشابه و البته با خودروهای متفاوت به پلیس اعلام شده بود به همین دلیل از چهارنفر از شکات دعوت شد به پلیس آگاهی مراجعه کنند. آنها نیز متهم را مورد شناسایی قرار دادند. با توجه به اعتراف صریح متهم به آزار و اذیت قربانیان، کشف اموال مسروقه از داخل خودرو او و همچنین اعترافات صریح وی به استفاده از انواع خودروهای سواری پژو 405، پژو پرشیا و پراید و احتمال افزایش تعداد شکات پرونده، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر شد و متهم برای شناسایی دیگر شکات و جرایم ارتکابی در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است بنابراین از تمامی شکات و قربانیان احتمالی که به این شیوه و شگرد مورد سرقت، تهدید یا آزارواذیت قرار گرفتهاند دعوت میشود برای شناسایی متهم، طرح و پیگیری شکایات خود به اداره شانزدهم پلیس آگاهی مراجعه کنند و اطمینان داشته باشند اظهارات آنها و همچنین هویت آنها نزد پلیس و دستگاه قضایی محرمانه خواهد ماند.» ارسال پیامکهای غیر اخلاقی به زنان و دختران!!![]() رئیس پلیس فتا استان آذربایجانشرقی گفت: فردی که با ارسال پیامکهای غیر اخلاقی به زنان و دختران ایجاد مزاحمت میکرد در تبریز دستگیر شد.
سرهنگ محمد قاسملو اظهار کرد: چندی پیش یکی از شهروندان شکایتی را مبنی بر اینکه یک فرد ناشناس از طریق ارسال پیامکهای غیر اخلاقی و مزاحمت به همسرش، امنیت روانی خانواده وی را خدشهدار کرده است به این پلیس ارائه داد.
وی افزود: شاکی در ادامه اظهارات خود بیان داشت که متهم در یک مورد پیامک اعلام داشته که شماره همسرش را از طریق اینترنت بدست آورده است. قاسملو گفت: با توجه به حساسیت موضوع اقدامات فنی و استعلامات لازم از مبادی برای شناسایی متهم معمول که هیچگونه مستندی مبنی بر انتشار شماره تلفن همراه همسر شاکی بدست نیامد. وی تصریح کرد: با بررسی تخصصی توسط کارشناسان متهم اعتراف کرد که یکی از دوستانش باشگاه ورزشی داشته و شماره همراه وی را از طریق دوستش بدست آورده و بدون هیچگونه هدف خاصی پیامکهای ارسالی را فرستاده و از کرده خود پشیمان است و فقط از روی جوانی و حس کنجکاوی و پیدا کردن دوست دختر اقدام کرده و به علت ترساندن وی اعلام کرده که شماره وی را از طریق اینترنت بدست آورده است. رئیس پلیس فتا استان آذربایجانشرقی خاطرنشان کرد: شهروندان محترم به یاد داشته باشند هرگونه ارتباط تلفنی با افراد دیگر در صورتی که از طرف مقابل درخواست رسیدگی شود به عنوان مزاحمت تلقی و اثرات و عواقب بدی را به دنبال داشته و موجبات خدشهدار شدن آبروی افراد را به همراه دارد. قاسملو افزود: سازمانها و نهادی دولتی و خصوصی که برای ارائه خدمات از شهروندان اقدام به اخذ اطلاعات از آنان میکنند باید در نگهداری آنها کوشا بوده و ضمن عدم انتشار و استفاده نادرست از آنها خود را ملزم به رعایت اصل امانتداری در قبال افراد کنند. اغفال دختران دانشجو و تجاوز توسط داروساز شیاد![]() شمار شاکیان پیرمردی که با معرفی خود به عنوان پزشک داروساز و استاد دانشگاه شهروندان را اغفال کرده و پس از آن اقدام به سرقت و تجاوز به برخی از آنان کرده بود، به 31 تن افزایش یافت.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: حدود یک ماه پیش مردی که با پوشیدن لباسهای شیک و زدن عینک آفتابی و همراه داشتن کیف سامسونت، خود را پزشک داروساز و استاد دانشگاه معرفی میکرد، دستگیر شد که تحقیقات ماموران در این زمینه ادامه داشت.
وی با بیان اینکه این متهم با پرسهزدن در مرکز شهر نظیر ناصرخسرو و اطراف مراکز آموزش عالی به ویژه دانشگاه تهران، خود را پزشک داروساز و استاد دانشگاه معرفی میکرد، افزود: این فرد در مواجهه با افراد مدعی میشد که علاوه بر تدریس در دانشگاه دارای داروخانه است که حتی به برخی از طعمههای خود قول داده بود که آنان را در داروخانه خود مشغول کار کند. رییس پلیس آگاهی تهرانبزرگ با بیان اینکه متهم با طرح حیلههای مختلف، مالباختگان را فریب میداد، افزود: در میان مالباختگان وی حتی یک دختر دانشجوی دانشگاه تهران نیز دیده میشود. محمدیان افزود: این پیرمرد کپسولهای مختلفی را تهیه کرده و درون آن را از موادبیهوشی و داروهای خوابآور پر میکرد و هر کدام از این کپسولها که دارای رنگهای مختلف بود را به افراد تجویز میکرد. وی با بیان اینکه در حال حاضر تعداد شاکیان متهم به 31 فقره رسیده است، گفت: در میان مالباختگان، افراد مختلفی دیده میشود که به عنوان مثال وی در چند مورد به خانه افراد مراجعه کرده و پس از بیهوش کردن آنان از طریق داروهای تجویزی، اقدام به سرقت طلاجات و اشیای گران قیمت آنان کرده است. ![]() تجاوز به چند تن در پارک ساعی رییس پلیس آگاهی تهرانبزرگ همچنین افزود: این متهم تعدادی از مالباختگان را نیز در ناصرخسرو شناسایی کرده و حوالی غروب در محدوده پارک ساعی با آنان قرار ملاقات گذاشته که در این محل پس از خوراندن داروی بیهوشی، به آنان نیز تجاوز کرده است. وی افزود: در برخی از موارد نیز که مالباختگان ساکن تهران نبودند، وی از آنان خواسته تا در مسافرخانهای در حوالی ناصرخسرو مستقر شوند تا وی برایشان دارو تجویز کند که پس از حضور در مسافرخانه و دادن داروی بیهوشی به آنان، ضمن سرقت اشیای قیمتی آنان، به برخی از این افراد نیز تجاوز کرده است. محمدیان با بیان اینکه متهم پیش از این دارای پنج فقره سابقه کیفری است، گفت: در یکی از سرقتهای قبلی، یکی از مالباختگان این متهم فوت کرده است و در سرقتهای اخیر نیز چند تن به کما رفتهاند. رییس پلیس آگاهی تهرانبزرگ با بیان اینکه بیش از یک ماه است که وی در پایگاه 7 دستگیر شده، گفت: این متهم سواد چندانی نداشته اما نام داروها به ویژه داروهای خاص را حفظ کرده و حتی مدعی بوده که کاشف تعدادی دارو است که به وسیله آن بیماران ام اس و جوشهای صورت را مداوا کند. وی مهمترین ویژگی این سارق شیکپوش را چربزبانیاش اعلام کرد و افزود: شهروندان باید توجه داشته باشند که هرگز به چنین افرادی اعتماد نکنند و از راه دادن افراد غریبه به منزل و ... خودداری کنند. رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ افزود: همچنین باید به این موضوع توجه شود که برای تهیه دارو، بهترین راه، مراجعه به بیمارستان و مراکز معتبر است. این متهم گفت: با خوراندن داروی بیهوشی به مالباختگان، آنان را بیهوش کرده و اقدام به سرقت از آنان میکردم که در مواردی نیز به برخی از آنان تجاوز کردم. مرگ اسرارآمیز دختر ایرانی در هتل دوبی![]() مرگ اسرارآمیز دختر ایرانی در سقوط از طبقه دهم یک هتل در دوبی از سوی بازپرس جنایی پایتخت رازگشایی خواهد شد.همسفران این دختر تیزهوش که دو پسر و یک دختر هستند و در بازداشت به سر میبرند ادعاهای عجیبی دارند.
مرگ اسرارآمیز دختر ایرانی در سقوط از طبقه دهم یک هتل در دوبی از سوی بازپرس جنایی پایتخت رازگشایی خواهد شد.همسفران این دختر تیزهوش که دو پسر و یک دختر هستند و در بازداشت به سر میبرند ادعاهای عجیبی دارند.
سقوط مرگبار ساعت هفت غروب 28 فروردین ماه سال جاری مسافرانی که در هتل معروف دوبی در حال استراحت یا سرگرم تفریح بودند صدای جیغ بلندی را شنیدند و با صحنهای وحشتناک روبهرو شدند. جسد دختری جوان روی سنگفرش محوطه بیرونیهتل افتاده بود و چند زن و مرد از پنجره طبقه دهم یکی از اتاقها وحشتزده به پایین نگاه میکردند. دقایقی نگذشته بود که تیمی از مأموران پلیس محلی دوبی خود را بالای سر جنازه رساندند و در تحقیقات خود دریافتند قربانی دختر 21 ساله ایرانی به نام «فروغ» است که با یک تور مسافرتی برای گردش 3 ساعت پیش به دوبی وارد شده است.وقتی بررسیها نشان داد فروغ دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه اهواز است ماجرای مرگ مرموز وی از سوی لیدر تور هوایی به دانشگاه اهواز گزارش شد.وقتی استادان دختر دانشجو در جریان مرگ وی قرار گرفتند به پدر و مادرش در ایذه خبر دادند.از سوی دیگر، ماجرای مرگ این دختر ایرانی به مقامات سفارتخانه ایران در امارات اطلاع داده شد و اقدامات ویژه برای انتقال جسد فروغ به خاک ایران صورت گرفت و همسفران این دختر نیز تحت تعقیب قضایی و پلیسی قرار گرفتند. شکایت در تهران پدر فروغ که هنوز باور ندارد دخترش بدون اجازه وی به دوبی سفر کرده باشد پس از مراسم خاکسپاری به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از همسفران فروغ شکایت کرد. بدین ترتیب، اسلام 32، کاظم 29 و رزا 32 ساله که در این سفر مرگبار فروغ را همراهی کرده بودند بازداشت شدند. در این مرحله بازپرس قریشیزاده از شعبه دوم دادسرای جنایی تهران به تیمی از پلیس مأموریت داد که تحقیقات فشردهای را در خصوص رازگشایی سقوط مرگبار دختر دانشجو در دوبی به عمل آورند. همسفران فروغ در بازجوییها خود را در مرگ این دختر بیگناه دانستند و این در حالی بود که پلیس دوبی در گزارش تجسسهایش اعلام کرده بود این چهار دختر و پسر ایرانی در هتل به اتاقهای یکدیگر رفت و آمد داشتهاند! کارآگاهان با توجه به سرنخهای بهدست آمده و در جریان تحقیقات دریافتند «اسلام» با وجود زندگی در تهران از مدتها پیش تلفنی با فروغ رابطه دوستی داشته است. اسلام وقتی دید دستش برای کارآگاهان رو شده است چارهای جز بیان حقیقت ندید و گفت: اوایل بهمن ماهسال گذشته در حالیکه پاسی از شب گذشته بود ناگهان از صدای زنگ موبایلم کهخواب بودم پریدم. وقتی گوشی را برداشتم آنسوی خط دختر ناشناسی پس از احوالپرسی گفت که فروغ نام دارد و تنها بوده و نیاز به یک همدم دارد. پس از پنج دقیقه مکالمه از هم خداحافظی کردیم و چند روز بعد باز فروغ با من تماس گرفت و گفت خانوادهاش در ایذه زندگی میکنند و خودش دانشجوی رشته مدیریت صنعتی در دانشگاه اهواز است. پس از مدتی فروغ برای دیدن من به تهران آمد تا اینکه فروردین امسال با من تماس تلفنی گرفت. از آنجا که من مغازه لباس فروشی دارم و هر از گاهی برای خرید لباس به دوبی میروم به وی گفتم میخواهم برای خرید به امارات بروم که ناگهان فروغ گفت من نیز با تو میآیم. میخواهم برای ادامه تحصیل در کالج امریکایی در آنجا ثبتنام کنم.فروغ 27 فروردین ماه سوار بر هواپیما به تهران آمد و فردای آن روز من و دوستم کاظم نیز که میخواست با همسر موقتش برای تفریح به دوبی بیاید، برای گرفتن بلیت هواپیما اقدام کردیم و همان روز موفق شدیم با یک تور هوایی به دوبی مسافرت کنیم. وی افزود: فروغ هزینه سفر را خودش پرداخت کرد. سه ساعت بعد از رسیدن به هتل متوجه شدم وی از طبقه دهم به پایین سقوط کرده استکه از شنیدن این خبر هولناک شوکه شدم و هنوز باور ندارم.رزا همسر موقت کاظم نیز در بازجوییها به پلیس گفت: زمانی که در اتاق هتل استراحت میکردیم زنگ موبایل اسلام به صدا درآمد. آنسوی خط همسر اسلام مشغول صحبت شد که ناگهان فروغ وقتی متوجه شد اسلام زن دارد، به هم ریخت و عصبانی شد و به اتاقش رفت و اسلام نیز به دنبالش رفت. هنوز دقایقی نگذشته بود که من و کاظم فهمیدیم وی از طبقه دهم هتل به پایین سقوط کرده است. با اعترافات رزا، هر سه همسفر فروغ از سوی بازپرس قریشیزاده برای بازگشایی مرگ دختر جوان در اختیار پلیس قرار گرفتند. گفتوگو با پدر فروغ پدر فروغ در این خصوص به خبرنگار شوک گفت: دخترم رتبه اول تیزهوشان اهواز داشت و در دانشگاه این شهر دانشجو بود. وی در خوابگاه میماند و همیشه تلفنی از حال وی باخبر بودیم. از آنجا که دختر دیگرم در تهران است، وی همیشه برای دیدن خواهرش به تهران میآمد تا اینکه فروردین امسال یک هفتهای از دخترم بیخبر ماندیم، تصور ما این بود که وی در خانه خواهرش است تا اینکه از دانشگاه اهواز با من تماس گرفتند و گفتند دخترم از طبقه دهم هتلی در دوبی به پایین سقوط کرده و کشته شده است که من با شنیدن این خبر خیلی شوکه شده بودم چرا که دخترم برنامهای برای رفتن به دوبی نداشت.مرد سیاهپوش گفت: اسلام و دوستانش عامل اصلی مرگ دخترم هستند و سقوط وی خیلی مشکوک به نظر میرسد بنابراین از اسلام، کاظم و رزا شکایت دارم. دستگیری کلاهبرداران شیک پوش تهرانی![]() 2 کلاهبردار شیک پوش تهرانی که با تشکیل شرکت بازرگانی در اردبیل 17 میلیارد و 370 میلیون ریال کلاهبرداری کرده بودند دستگیر شدند.
رییس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اردبیل امروز گفت : درپی شکایت 2نفر از اهالی اردبیل مبنی بر اینکه 2 نفر از اداره کنندگان یک شرکت بازرگانی واردات و صادرات از آنان کلاهبرداری کردند و قبل از انجام تعهد از محل متواری شده اند رسیدگی به موضوع در دستور کار تیم های ویژه عملیات پلیس آگاهی اردبیل قرار گرفت.
سرهنگ موسی عالیزاده افزود : با اقدامات شبانه روزی ، ردپای کلاهبرداران در یکی از مناطق تهران شناسایی و با همکاری پلیس آگاهی ناجا این 2 کلاهبردار شناسایی و دستگیر شدند. وی گفت : با انتقال کلاهبرداران به اردبیل و انجام تحقیقات مشخص شد این افراد به بهانه خرید تعدادی هواپیمای مسافربری برای یکی از شاکیان مبلغ 16 میلیارد ریال و از شاکی دیگر نیز به بهانه گشایش اعتبار در یکی از بانک های خارجی یک میلیارد و 310 میلیون ریال کلاهبرداری کرده اند. رییس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اردبیل افزود : کلاهبرداران دستگیر شده در بازجویی ها اعتراف کردند که وجوه کلاهبرداری شده را در شرکت های ساختمان سازی شهرهای مختلف ایران سرمایه گذاری کرده اند. سرهنگ موسی عالیزاده گفت : تلاش برای بازگرداندن مبالغ کلاهبرداری شده به افرادی که مورد سودجویی قرار گرفته اند ادامه دارد. دستگیری سارقان مسلح طلافروشیکارآگاهان پلیس آگاهی سارقان مسلح طلافروشی شهرک ولیعصر را دستگیر کردند.
وقوع یک فقره سرقت مسلحانه طلافروشی در شهرک ولیعصر – خیابان شهید رجایی در ساعت 16:15 دهم آبان ماه به کلانتری 113 اعلام شد.
با حضور مأموران در محل طلافروشی و تحقیقات اولیه از صاحب مغازه مشخص شد که دو سارق جوان، با استفاده از یک قبضه اسلحه کمری و قمه اقدام به سرقت طلا و جواهرات داخل ویترین طلافروشی کرده و پس از آن با یک دستگاه خودرو سواری ریو سفیدرنگ از محل متواری شدهاند. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت مسلحانه و به دستور دادیار شعبه دوم دادیاری دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای انجام تحقیقات در اختیار اداره یکم مبارزه با سرقتهای مسلحانه پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. صاحب طلافروشی پس از حضور در اداره یکم پلیس آگاهی، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: "برابر روال هر روز ساعت 16:00 دهم آبان ماه، مغازه طلافروشی خود واقع در شهرک ولیعصر را باز کردم؛ بعد از دقایقی جوانی با لباس قرمز از پشت در طلافروشی عنوان داشت که سکه میخواهد و من نیز در را برایش باز کردم؛ به محض اینکه در طلافروشی را باز کردم، ناگهان این جوان اسلحه کمری را کشید و چند ثانیه بعد، نفر دوم با یک کیف و قمه به دست، وارد شد. با فحاشی و سر و صدا مرا تهدید کردند و نفر دوم از روی پیشخوان به طرف دیگر پرید و شروع کرد به برداشتن طلاهای داخل ویترین مغازه، چندین بار خواستم مقاومت کنم اما نفر اول، با یک دست قمه و با دست دیگر اسلحه به سوی من گرفته بود؛ نفر دوم مرتب میگفت:" اگر حرکتی کرد بزن "؛ تمام این ماجرا در حدود چند دقیقه بیشتر طول نکشید". با توجه به شیوه و شگرد سرقت و اظهارات صاحب مغازه مبنی بر فرار سارقان مسلح با یک دستگاه خودرو ریو سفیدرنگ، کارآگاهان اداره یکم با بررسی تصاویر بدست آمده از دوربینهای مداربسته طلافروشی و همچنین شعبه بانک شهرک ولیعصر موفق به شناسایی خودرو ریو سفیدرنگ شدند. در بررسیهای بعدی مشخص شد که این خودرو دارای سابقه سرقت بود و دو هفته پیش از زمان سرقت طلافروشی، در خیابان پیروزی سرقت شده که با ثبت دستور توقیف خودرو در سیستم جامع پلیس، خودرو ریو بعد از گذشت تنها چند روز از تاریخ سرقت طلافروشی در حوالی ایستگاه مترو جوانمرد قصاب کشف شد. با توجه به مجهز بودن طلافروشی به دوربینهای مداربسته، تصاویر بدست آمده مورد بازبینی قرار گرفت و ضمن انجام هماهنگی با دادیار پرونده، تصاویر صحنه سرقت جهت شناسایی متهمان در اختیار اصحاب رسانه قرار گرفت؛ با انتشار تصاویر صحنه سرقت در جراید و تماس یکی از شهروندان با اداره یکم پلیس آگاهی، کارآگاهان موفق به شناسایی یکی از سارقان به نام مصطفی شدند. با شناسایی هویت مصطفی به عنوان یکی از سارقان احتمالی، تصاویر وی از طریق سیستم جامع پلیس استخراج و صاحب طلافروشی پس از مشاهده تصویر مصطفی، وی را به عنوان یکی از سارقان که با لباس قرمز و به بهانه خرید سکه وارد طلافروشی شده بود، مورد شناسایی قرار داد. در ادامه، کارآگاهان با انجام تحقیقات موفق به شناسایی هویت سارق دوم به نام امید . م (دایی مصطفی) شدند. کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی با شناسایی مخفیگاه دایی (امید) و خواهرزاده (مصطفی) در ورامین، با اخذ نیابات قضایی به این شهر رفته و در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که متهمان پس از انتشار تصاویرشان در جراید متواری شدهاند. سرانجام با انجام تحقیقات، مخفیگاه هر دو متهم در یکی از شهرهای استان گیلان شناسایی، کارآگاهان اداره یکم با اخذ نیابت قضایی به استان گیلان اعزام و پس از شناسایی مخفیگاه متهمان و اطمینان از حضور آنها، هر دو متهم در 14 آبانماه دستگیر و پس از انتقال به اداره یکم پلیسآگاهی از سوی مالباخته شناسایی و صراحتا به سرقت از طلافروشی اعتراف کردند. مصطفی 28 ساله در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: حدود 15 روز قبل از سرقت، در خیابان پیروزی یک دستگاه خودرو ریو را سرقت کرده و من پشت فرمان نشستم، بعد از 15 روز، در شهرک ولیعصر طلافروشی محل سرقت را شناسایی و تحت نظر گرفتیم تا اینکه فردای آن روز، ساعت 16 اول من وارد طلافروشی شدم و بعد دایی (امید) وارد شد. من اسلحه را به سمت طلافروشی گرفتم و بعد دایی به بالای ویترین رفت و مقداری طلا را برداشت و سریع بیرون آمدیم و من پشت فرمان نشستم و به سرعت از محل متواری شدیم. بعد از آن، ماشین رادر حوالی ایستگاه مترو رها کردیم. مصطفی در خصوص نحوه سرقت خودرو نیز به کارآگاهان گفت: خودرو در گوشهای پارک و سوئیچ آن نیز روشن بود، صاحب ماشین نیز چند متر بیشتر از ماشین فاصله نداشت که به سرعت داخل ماشین نشستیم و از محل متواری شدیم. امید . م 24 ساله نیز در اعترافات مشابه به کارآگاهان گفت: "حدود دو هفته قبل از سرقت طلافروشی، من به اتفاق خواهرزادهام در خیابان پیروزی اقدام به سرقت یک دستگاه خودرو سواری ریو سفیدرنگ کردیم و بعد از دو هفته به مغازه طلافروشی که مصطفی آن را انتخاب کرده بود، مراجعه کردیم. ابتدا مصطفی پس از زدن در و بازشدن در از سوی صاحب مغازه، وارد طلافروشی شد. اسلحه در دست مصطفی بود و قمه در دست من، مصطفی با اسلحه صاحب طلافروشی را تهدید کرد و من نیز به بالای ویترین رفته و مقداری از طلاهای داخل آن را داخل کیفدستی همراه خود ریخته و پس از خروج از مغازه، با خودرو سواری مسروقه متواری شدیم". سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیسآگاهی تهرانبزرگ، ضمن تشکر از اطلاعرسانی بعمل آمده از سوی اصحاب رسانه در خصوص این پرونده و کمک به شناسایی سارقان مسلح طلافروشی، گفت: هر دو متهم پرونده با قرار بازداشت موقت در اختیار پلیس آگاهی قرار دارند و تحقیقات برای کشف اسلحه و اموال مسروقه و همچنین شناسایی دیگر جرایم احتمالی در دستور کار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهرانبزرگ قرار دارد. سارقان خانه کدام نماینده مجلس را خالی کردند؟!![]() ه گفته وی مقداری وجه نقد، طلا و اثاثیه از منزل وی به سرقت رفته بود که پس از دستگیری سارقان طلاهای شخصی عودت شد اما وجوه نقدی و اثاثیه برنگشت و...
مهناز بهمنی در گفت و گو با خانه ملت، به سرقتی که در ماه گذشته از منزلش رخ داد اشاره کرد و گفت: باند سرقت از منزل یک نماینده مجلس با اقدامات مناسب و پی گیری نیروهای پلیس آگاهی پایگاه دوم تهران و کلانتری فردوس در غرب تهران شناسایی شد که به دنبال شناسایی و دستگیری سارقان مشخص شد که این افراد مجرمانی سابقه دار و خطرناک هستند.
نماینده مردم سراب در مجلس شورای اسلامی گفت: این افراد با تشکیل باندی بزرگ اقدام به سرقت از بیش از 30 منزل مسکونی در غرب تهران کرده بودند. به گفته وی مقداری وجه نقد، طلا و اثاثیه از منزل وی به سرقت رفته بود که پس از دستگیری سارقان طلاهای شخصی عودت شد اما وجوه نقدی و اثاثیه برنگشت. این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: بسیاری از این سارقان مجهز به فناوریهای نوین سرقت و ابزار و لوازم شکستن در و پنجره های فولادی بودند و نکته جالب اینکه از وضعیت مالی بسیار خوبی هم برخوردار بودند و هرکدام یک خانه 4 طبقه در تهران داشتند. نماینده مردم سراب در مجلس گفت: اکثر مال باخته ها تقاضا داشتند حد اسلامی بر آنها اجرا شود چون تمکن مالی دارند. دستگیری ۳ زن مأمورنما![]() سه زن که تحت پوشش مأمور یکی از ادارات دست به سرقت طلا زده بودند، توسط مأموران انتظامی شهرستان سقز استان کردستان شناسایی و دستگیر شدند.
سرهنگ جمال سلمانی، فرمانده انتظامی شهرستان سقز گفت: روز گذشته در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر وقوع یک فقره سرقت طلا و جواهرات از منزلی مسکونی در محله بهارستان سقز، بلافاصله اکیپی از ماموران کلانتری 12 شهرستان جهت بررسی موضوع به محل عزیمت کردند.
سلمانی افزود: بررسیهای انجام شده توسط ماموران حکایت از آن داشت، دقایقی قبل سه زن میانسال با معرفی خود به عنوان مامور یکی از ادارات وارد منزل مذکور شده و با تهدید و پاشیدن افشانه دفاع شخصی، اقدام به سرقت طلاهای زن صاحب خانه کردهاند. وی ادامه داد: ماموران در تحقیقات انجام شده از اهالی محل دریافتند، سه زن مذکور با استفاده از یک دستگاه خودرو پیکان از محل متواری شدهاند، که در این رابطه با استفاده از بانکهای اطلاعاتی پلیس مالک خودرو در کوتاه ترین زمان ممکن شناسایی و دستگیر و در کلانتری به سرقت مذکور با همکاری متهمان یاد شده اعتراف کرد. این مقام انتظامی در ادامه اظهار داشت: در این راستا با اطلاعات بدست آمده از این متهم، سه زن سارق که 48 ، 42 و 34 سال سن دارند دستگیر، طلاهای مسروقه از آنان کشف و تحویل مالباخته شد. فرمانده انتظامی شهرستان سقز خاطر نشان کرد: متهمان با تکمیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضایی شدند. دستگیری آدمربایان اخاذ![]() ماموران آگاهی کهگیلویه و بویراحمد سارقان به عنف و آدمربا را دستگیر کردند.
سرهنگ غلامعباس غلامزاده، فرمانده انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد در این باره گفت: روزگذشته در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر وقوع یک فقره آدمربایی در یاسوج مرکز این استان و وقوع چندین فقره سرقت به عنف توسط چهار سرنشین خودروی پراید، که با سر و صورت بسته که پس از ضرب و جرح افراد مورد نظر، اقدام به سرقت وجه نقد کردند، رسیدگی به موضوع در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
غلامزاده افزود: روزگذشته در پی تماس تلفنی یکی از شهروندان مبنی بر ربودن فرزندش توسط افرادی ناشناس که با اقدامات به موقع ماموران پلیس، آدمربایان اقدام به رهایی گروگان خود در منطقه جدول غوره یاسوج میکنند که ماموران با بهرهگیری از ابزار و امکانات فنی و اطلاعاتی، در نهایت ربایندگان مورد شناسایی پلیس قرار گرفتند. وی خاطرنشان کرد: ماموران با هماهنگی مراجعقضایی و طی دو عملیات منسجم و غافلگیرانه چهار تن از متهمان دستگیر شدند. غلامزاده افزود: در بازرسی مخفیگاه متهمان یک تیغهقمه، پنج دستگاه گوشی تلفنهمراه و یک دستگاه خودروی پراید مسروقه کشف و ضبط شد. فرمانده انتظامی کهگیلویه و بویراحمد با بیان این مطلب که تحقیقات برای شناسایی جرایم احتمالی این سارقان در نقاط دیگر همچنان ادامهدارد، گفت: متهمان در تحقیقات صورت گرفته به چندین فقره سرقت به عنف و یک فقره آدمربایی به انگیزه اخاذی از خانواده او اعتراف کردند که در حال حاضر تحقیقات پلیس در این زمینه در حال انجام است. شنبه 4 آبان 1392برچسب:اشتباه مرگبار در مراسم جشن عروسی, :: 12:11 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر
اشتباه مرگبار در مراسم جشن عروسی![]() براثر سهل انگاری و شلیک گلوله در یکی ازروستاهای شهرستان دشتی جشن عروسی به عزادارای تبدیل شد.
شب گذشته در مراسم جشن عروسی در روستای کلل دشتی براثر غفلت و سهل انگاری به صورت غیر عمد و در پیروی از سنت گذشته یک زن 44 ساله کشته شد.
در حالی که مراسم جشن در حال برگزاری بود بر اثر ازدحام جمعیت در کنار ماشین عروس و شیلک تیر هوایی از یک اسلحه شکاری مجاز بهوسیله پدر داماد عمه 44 ساله عروس به شدت زخمی و به بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد. با وجود تلاش پزشکان، مقتول در حین انتقال به بیمارستان زینبیه بر اثر شدت جراحات کم کم علایم حیاتی خود را از دست داد. فرمانده نیروی انتظامی اظهار داشت: با پیگیریهای گسترده قاتل خودش را به کلانتری خورموج معرفی کرد. سرگرد رهام رضایی افزود: پرونده این حادثه در حال تکمیل و ارسال به مقامات قضایی شهرستان است شنبه 4 آبان 1392برچسب:مدعی قتل 15 کودک روانی است, :: 12:8 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر
مدعی قتل 15 کودک روانی است![]() مردی که مدعی بود 15کودک را در آبادان بهقتل رسانده است از سوی پزشکی قانونی دارای اختلال شدید روانی تشخیص داده و برای درمان به بیمارستان معرفی شد.
مردی که مدعی بود 15کودک را در آبادان بهقتل رسانده است از سوی پزشکی قانونی دارای اختلال شدید روانی تشخیص داده و برای درمان به بیمارستان معرفی شد. این متهم که حسین نام دارد بعد از اینکه به اتهام تلاش برای ربودن پسربچهای سهساله به پلیس آگاهی شهرری منتقل شد در اعترافاتی عجیب به کشتن 15کودک اعتراف کرد. او گفت خیابانخواب و فقیر بود و فقط کودکان کارتنخواب را بهقتل میرساند و گوشت بدن قربانیانش را میخورد. اعترافات عجیب متهم سبب شد بازپرس کشیک او را برای تعیین سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل کند. در همین حال سرهنگ زارع، رییس پلیس آگاهی شهرری که بعید میدانست اعترافات متهم واقعی باشد پیگیری موضوع را آغاز کرد و قرار شد از پلیس آگاهی خوزستان استعلام گرفته تا معلوم شود آیا اجساد این کودکان پیدا شده است یا خیر. از سویی دیگر سرهنگ اندرزچمنی، معاون اجتماعی پلیس آگاهی ناجا؛ قتل سریالی کودکان را تکذیب کرد و گفت سلامت روانی متهم باید بررسی شود. سرانجام متخصصان پزشکی قانونی روز چهارشنبه هفته پیش با انجام مصاحبه بالینی با متهم تشخیص دادند او به اختلالات شدید روانی مبتلاست و باید در بیمارستان بستری شود. به این ترتیب اقدامات لازم برای مداوای حسین آغاز شد. در همین حال پدر کودکی که توسط متهم طعمه قرار گرفته بود درباره نحوه دستگیری این مرد به خبرنگار ما گفت: «پسر سهسالهام روز حادثه به مغازه من آمده بود و بعد از چند دقیقه از مغازه خارج شد تا به خانه برود. خانه و مغازه من کنار هم قرار دارد. چند لحظه بعد صدای جیغ پسرم را شنیدم و وقتی به خیابان دویدم دیدم متهم او را بغل گرفته و میخواهد با خودش ببرد به آن مرد حمله کردم و پسرم را نجات دادم بعد هم متهم را دستگیر کردیم و به پلیس تحویل دادیم. ماجرای تجاوز نوه یک سیاستمدار به دختر 13 ساله؟!![]() به گزارش پلیس دو سال پیش در پی ماجرای تجاوز جنسی پسر 15 ساله به دختر 13 ساله شهر کوچک و 12 هزاران نفر از این شهر کوچک را در بهت و اندوه فرو برد.
به نقل از اسوشیدپرس، مت بارنت نوه یک سیاستمدار با نفوذ که در آن زمان دانش آموز سال سوم دبیرستان بود در زاند در سال 2012 به جرم آزار و اذیت تجاوز جنسی به قربانی 13 ساله خود دیزی کلمن دستگیر شد.
بنابر این گزارش های منتشر شده حین انجام اعمال وقیحانه مت بارنت قربانی خود از سطح هوشیاری لازم برخوردار نبوده و نمی توانست هیچ گونه مقاومتی از خود نشان دهد. بر اساس قوانین حاکم بر مسیوری از آنجائیکه هیچ ک از طرفین سن قانونی نداشتند مساله فوق جزو جرایم جنسی قرار نگرفت. حال با روشن شدن ابعاد تازه ای از این ماجرا این پرونده بار دیگر به جریان افتاد. زورگیری با چاقو در تاریکی شب!![]() دو دوست که قبل از طلوع خورشید اقدام به زورگیری از کارگران ساختمانهای نیمه کاره میکردند، با تیزهوشی ماموران پلیس تهران شناسایی و دستگیر شدند.
ساعت 8:20 دقیقه 26 مهر ماه شخصی به هویت محسن به افسر گشت کلانتری 102 پاسداران در میدان هروی مراجعه کرد و بیان داشت که قبل از طلوع خورشید صبح امروز چند نفر سارق داخل ساختمان نیمه کاره بنده شدند و با سر و صدای پدرم که نعمت الله نام دارد از ساختمان فرار کردند.
چند لحظه بعد از این موضوع ماموران واحد گشت دو نفر ناشناس را مشاهده که یکی با موتور سیکلت قرمز در ابتدای کوچه و نفر دیگر در انتهای کوچه در حال کشیک و صحبت کردن با تلفن همراه بود و یکی از آنها کاپشن دو لایه پوشیده بود که در هنگام نیاز سریعا رنگ آن را تغییر دهد. لذا ماموران به آنان مشکوک شده و با رعایت قوانین و مقررات متهمان را دستگیر کردند. حین انتقال دو نفر دستگیر شده به کلانتری شخصی به هویت علیرضا از کارگران ساختمانی محدوده میدان هروی به واحد گشت مراجعه و بیان داشت که چند روز پیش این دو نفر دستگیر شده با زور و تهدید چاقو وارد ساختمانی نیمه کاره که در آنجا نگهبان بودم، شدند و اقدام به سرقت دستگاه جوش، سنگ فرز و گوشی موبایل نمودند. پس از انتقال سارقان به کلانتری از آنان تحقیق به عمل آمد که خود را به هویت های اردشیر و سامان معرفی کردند. گفتنی است؛ که هر دو نفر دارای اعتیاد به مواد مخدر از نوع شیشه می باشند. همچنین با پیگیری از یکی دیگر از شکات که چندی پیش شکایتی را در این رابطه تشکیل داده بود جهت شناسایی متهمان به کلانتری دعوت شد و در کلانتری با مراجعه حضوری با سارقان آنان را شناسایی و بیان داشت که در اوایل مهر ماه قبل از طلوع خورشید نام بردگان به همراه شخصی دیگر وارد اتاق نگهبانی در خیابان استاد حسن بنا شده و با تهدید چاقو مبلغ 250 هزار تومان وجه نقد و یک دستگاه گوشی تلفن همراه را به سرقت برده و از محل متواری شدند. رئیس کلانتری 102 پاسداران سرهنگ اقبال امانی درباره این خبر به خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: متهمان با اعتراف به چندین مورد زورگیری قبل از طلوع خورشید و پس از تشکیل پرونده با دستور قضایی به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل ش زورگیری با چاقو در تاریکی شب!![]() دو دوست که قبل از طلوع خورشید اقدام به زورگیری از کارگران ساختمانهای نیمه کاره میکردند، با تیزهوشی ماموران پلیس تهران شناسایی و دستگیر شدند.
ساعت 8:20 دقیقه 26 مهر ماه شخصی به هویت محسن به افسر گشت کلانتری 102 پاسداران در میدان هروی مراجعه کرد و بیان داشت که قبل از طلوع خورشید صبح امروز چند نفر سارق داخل ساختمان نیمه کاره بنده شدند و با سر و صدای پدرم که نعمت الله نام دارد از ساختمان فرار کردند.
چند لحظه بعد از این موضوع ماموران واحد گشت دو نفر ناشناس را مشاهده که یکی با موتور سیکلت قرمز در ابتدای کوچه و نفر دیگر در انتهای کوچه در حال کشیک و صحبت کردن با تلفن همراه بود و یکی از آنها کاپشن دو لایه پوشیده بود که در هنگام نیاز سریعا رنگ آن را تغییر دهد. لذا ماموران به آنان مشکوک شده و با رعایت قوانین و مقررات متهمان را دستگیر کردند. حین انتقال دو نفر دستگیر شده به کلانتری شخصی به هویت علیرضا از کارگران ساختمانی محدوده میدان هروی به واحد گشت مراجعه و بیان داشت که چند روز پیش این دو نفر دستگیر شده با زور و تهدید چاقو وارد ساختمانی نیمه کاره که در آنجا نگهبان بودم، شدند و اقدام به سرقت دستگاه جوش، سنگ فرز و گوشی موبایل نمودند. پس از انتقال سارقان به کلانتری از آنان تحقیق به عمل آمد که خود را به هویت های اردشیر و سامان معرفی کردند. گفتنی است؛ که هر دو نفر دارای اعتیاد به مواد مخدر از نوع شیشه می باشند. همچنین با پیگیری از یکی دیگر از شکات که چندی پیش شکایتی را در این رابطه تشکیل داده بود جهت شناسایی متهمان به کلانتری دعوت شد و در کلانتری با مراجعه حضوری با سارقان آنان را شناسایی و بیان داشت که در اوایل مهر ماه قبل از طلوع خورشید نام بردگان به همراه شخصی دیگر وارد اتاق نگهبانی در خیابان استاد حسن بنا شده و با تهدید چاقو مبلغ 250 هزار تومان وجه نقد و یک دستگاه گوشی تلفن همراه را به سرقت برده و از محل متواری شدند. رئیس کلانتری 102 پاسداران سرهنگ اقبال امانی درباره این خبر به خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: متهمان با اعتراف به چندین مورد زورگیری قبل از طلوع خورشید و پس از تشکیل پرونده با دستور قضایی به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل ش
دو خواهر که با همدستی دختر خاله خود به صورت حرفه ای از طلافروشی های سرقت می کردند، در بازجویی ها راز سرقت های خود را فاش کردند. به گزارش مهر، در پی وقوع سرقت از سوی سارقان زن از طلافروشی های سطح شهر تهران ، موضوع جهت رسیدگی تخصصی در دستور کار کارآگاهان اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت که در ادامه ، کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری اعضای یکی از این گروه ها به سرکردگی مجرم سابقه دار به هویت "پوران" شدند که نهایتا با دستگیری تمامی اعضای این گروه از سارقان طلافروشی ها ، خبر دستگیری و دستور انتشار تصاویر آنها در رسانه ها منتشر شد. در ادامه و با شناسایی گروه دیگری از سارقان زن که به همین شیوه اقدام به سرقت از طلافروشی ها در سطح شهر تهران کرده بودند ، تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته یکی از محل های سرقت برای انتشار و شناسایی متهمان و دیگر مالباختگان احتمالی ، در اختیار رسانه ها قرار گرفت . با انتشار تصاویر گروه جدید سارقان تحت تعقیب ، تعداد دیگری از مالباختگان طلافروشی ها با مراجعه به پلیس آگاهی و و ارائه تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته طلافروشی های خود اعلام کردند که سرقت مغازه های آنها نیز از سوی گروه اخیر انجام شده که به دستور رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ، تمامی پرونده های مشابه تجمیع و در اداره هفدهم مورد بررسی قرار گرفت . یکی از مالباختگان در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : دو زن وارد مغازه طلافروشی من در منطقه اختیاریه شده و درخواست دیدن زنجیرهای طلای داخل ویترین را کردند . پس از چند دقیقه و در حین تعویض کردن زنجیرها ، در یک لحظه که متوجه نبودم یکی از آنها دو رشته زنجیر را برداشته و به بهانه نگاه کردن در داخل آئینه یکی از رشته های زنجیر را در زیر لباس خود پنهان کرد و در حالیکه من تصور می کردم که وی یک رشته زنجیر را برداشته متوجه سرقت زنجیر دوم نشده و در نهایت سارقان بدون آنکه خرید طلایی انجام داده و یا من متوجه سرقت طلا توسط آنها شوم ، از مغازه خارج شدند . دهم آذر یکی از مالباختگان که مغازه طلافروشی اش توسط سارقان تحت تعقیب مورد سرقت قرار گرفته بود ، در حین تردد در منطقه مسعودیه به صورت اتفاقی دو سارق مغازه طلافروشی خود را در داخل یک مغازه کفش فروشی شناسایی کرد و بلافاصله با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت که با حضور گشت کلانتری 156 افسریه در محل ، هر دو متهم به اسامی سالومه 29 ساله و ساناز 25 ساله که خواهر یکدیگر هستند ، دستگیر و به کلانتری منتقل شدند . با اطلاع خبر دستگیری سالومه و ساناز به پلیس آگاهی ، بلافاصله هماهنگی های لازم انجام و هر دو نفر آنها برای انجام تحقیقات به اداره هفدهم منتقل شدند . در شرایطی که متهمان در اظهارات اولیه منکر هرگونه سرقت شده و حتی مالباخته را به خاطر "تهمت زدن" تهدید به شکایت در مراجع قضایی کرده بودند ! ، مالباخته با تأکید بر این موضوع که سرقت طلافروشی وی توسط این دو خواهر انجام شده ، تصاویر دوربین های مداربسته طلافروشی خود در لحظه انجام سرقت توسط متهمان را در اختیار کارآگاهان قرار داد . ساناز و سالومه با وجود تصاویر دوربین های مداربسته طلافروشی همچنان مدعی بیگناهی شده و مدعی بودند که گردنبند به صورت غیر عمد و کاملا اتفاقی بر روی گردن یکی از آنها جای مانده و آنها پس از مراجعه به منزل متوجه آن شده اند که در ادامه تحقیقات ، ساناز به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت های مشابه دیگر در مناطق مختلف سطح شهر تهران بویژه در اختیاریه ، سرسبیل ، جیحون ، فلاح ، صادقیه ، آریاشهر و نازی آباد اعتراف و دختر خاله خود به نام "شبنم . ح" 24 ساله را نیز به عنوان عضو سوم گروه معرفی کرد که شبنم نیز 28 آذر دستگیر و همانند دخترخاله هایش به سرقت و کش روی از طلافروشی ها اعتراف کرد . سرهنگ کارآگاه علی غیاثوند ، معاون مبارزه با سرقت های خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعترافات صریح متهمان و شناسایی تعدادی از مالباختگان ، بویژه تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته که متهمان را در لحظه سرقت نشان می دهد و همچنین به دلیل احتمال ارتکاب دیگر جرایم ارتکابی و افزایش تعداد مالباختگان و شکات ، دستور انتشار بدون پوشش تصاویر این سه متهم از سوی دادیار شعبه 12 دادسرای ناحیه 14 تهران صادر شده است . به همین خاطر از کلیه مالباختگانی که موفق به شناسایی متهمان شدند دعوت می شود تا جهت طرح و پیگیری شکایات خود به اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.
7 سال زندان برای تجاوز به زنی در دوبی و انتشارش در اینترنت![]() دادگاه دوبی مردی را به جرم تجاوز به 7 سال حبس محکوم کرد.
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در دوبی، دادگاه دوبی روز پنجشنبه مردی را به جرم تجاوز به عنف به هفت سال حبس محکوم کرد. براساس گزارش دادستان امارات، متهم طی هفته گذشته با تجاوز به عنف به زنی و با گرفتن عکس از وی اقدام به انتشار عکسها در اینترنت کرده بود. متهم که از اتباع یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است در جلسه دادگاه درخواست عفو و بخشش داشت که مورد پذیرش قرار نگرفت.
خودکشی پدری که دخترش را اشتباهی کشت!![]() مردی پس از اینکه در پی یک سهلانگاری، دختر شش سالهاش را کشت، خودش را نیز کشت.
به گزارش قدس انلاین مردی پس از اینکه در پی یک سهلانگاری، دختر شش سالهاش را کشت، خودش را نیز کشت.
مردی حدودا 33 ساله به همراه دختر شش سالهاش برای تفریح به اطراف شهر رفته بودند که ناگهان به دنبال سهلانگاری تیری از اسلحه شکاری همراهشان خارج و به دختر شش ساله برخورد میکند. پس از برخورد تیر با دختربچه، وی جان خود را از دست میدهد که همین امر سبب میشود این مرد با خانوادهاش تماس بگیرد و با اعلام این خبر به آنان بگوید که به دلیل عذاب وجدان قصد کشتن خودش را دارد. سرانجام این مرد نیز به وسیله اسلحه شکاری، گلولهای را نیز به خودش شلیک کرد و جان خود را از دست داد. این مرد و دخترش ساکن منطقه سعدآباد در شهرستان «دشتستان» استان بوشهر هستند.
مرگ خاموش دختر دانشجو در خانه ویلایی![]() دختر دانشجوی بر اثر گاز گرفتگی در خانه ویلایی، جان خود را از دست داد.
صبح دیروز ماموران پلیس دماوند در جریان یک مورد گازگرفتگی در منطقه ای ویلایی در این شهر قرار گرفتند. تیم پلیسی پس از حضور در محل متوجه شدند ، دختر وپسر جوان به علت روشن کردن بخاری بدون دودکش دچار گازگرفتگی شده اند.
در ادامه با حضور امدادگران اورژانس مشخص شد، دختر 25 ساله به علت شدت مسمومیت جان باخته اما پسر جوان هنوز زنده است. در ادامه با توجه به وخامت حال پسر جوان ، امدادگران او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند. ماموران با تحقیقات صورت گرفته دریافتند، دختر و پسر جوان اهل تهران بودند که برای تفریح به دماوند آمده بودند.
اجرای حکم 99 ضربه شلاق برای رابطه نامشروع![]() حکم 99 ضربه شلاق برای یک متهم به رابطه نامشروع در ملاعام در قائمشهر اجرایی شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان قائمشهر، ظهر امروز در میدان طالقانی قائمشهر حکم 99 ضربه شلاق برای متهم شخص اول پرونده تجاوز به عنف در مورد دختر 18 ساله در قائمشهر اجرا شد. معاون دادستان قائمشهر در این باره در گفتوگو با خبرنگار فارس در شهرستان قائمشهر در مورد اجرای حکم اظهار داشت: حکم اجرا شده در مورد شخص اول پرونده با نام "ع- و" 26 ساله در ملا عام به اتهام رابطه نامشروع اجرا شد. قاسمعلی اسفندیاری افزود: متهم فوق به همراه چهار نفر دیگر با تهدید و اعمال زور دختر 18 ساله را سوار اتومبیل کرده و دست به عمل شنیع غیراخلاقی زدند که با مراجعه شاکی و مراجعه مشارالیه به همراه چند نفر دیگر به مجازات محکوم شدند. وی یادآور شد: شخص اول پرونده به 99 ضربه شلاق در ملاعام و به استناد ماده 19 قانون اساسی به منع اشتغال از مشاغل دولتی و غیردولتی، شهرداری، آژانسهای مسافرتی و تاکسیرانی به مدت 10 سال محکوم شد. این مسئول خاطرنشان کرد: پرونده با موضوع تجاوز به عنف مورد رسیدگی قرار گرفت ولی با تحقیقات به عمل آمده رابطه نامشروع محرز شد و این حکم به اجرا درآمد. وی افزود: چون شخص اول نسبت به حکم صادره اعتراض نداشت حکم قطعی شد و به اجرا در آمد ولی در مورد متهمان دیگر چون حکم صادره به قطعیت نرسید اجرایی نشد، به همین دلیل از آوردن نام و میزان مجازات این اشاص معذوریم که با قطعیت حکم اعلام میشود. اسفندیاری با اشاره به شکایت اولیه شاکی مبنی بر تجاوز به عنف گفت: چون اتهام برای دادگاه ثابت نشد، بنابراین حکم 99 ضربه شلاق برای رابطه نامشروع اعلام و اجرا شد.
زنکشی در پی امتناع از تامین مخارج اعتیاد!![]() پلیس افغانستان اعلام کرد: مردی که با کار کردن همسرش در بیرون از منزل مخالف بود او را با ضربات چاقو به قتل رساند.
به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پلیس این کشور روز گذشته اعلامکرد: این مرد در اعترافهای خود گفته است که همسرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده تا او به سر کار نرود. «محمد انوار» گفت: مدتی بود که با همسرم در مورد موضوع فعالیت او در بیرون از خانه مشاجره داشتیم تا این که در روز حادثه با چاقو به او حمله کردم. خانواده مقتول به پلیس افغانستان گفتند: «انوار» به مصرف موادمخدر اعتیاد داشت و به دلیل این که همسرش مخارج اعتیاد او را تامین نمیکرد، دست به این جنایت زده است. به گزارش ایسنا به نقل از دیلیاستار، مادر مقتول که شاهد این حادثه بود، گفت: دامادم دخترم و فرزندهایش را به موادمخدر فروخته است. دخترم در مقابل چشمانم کشته شد اما نتوانستم او را نجات دهم.
خفه کردن زن به اتهام دختر زایی![]() پلیس هند در گزارشی اعلام كرد زنی كه برای بار سوم نوزاد دختر به دنیا آورده بود به دست اقوام همسرش به قتل رسید.
به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، بنابر اعلام پلیس محلی ایالت «مهاراشترا» خانواده همسر این زن 27 ساله وقتی متوجه شدند او مجددا نوزاد دختر به دنیا آورده است، «تاسلیما» را خفه كردند.
پلیس محلی «مهاراشترا» اعلامكرد: «تاسلیما» كه مدت هفت سال است با همسرش ازدواج كرده صاحب یك پسر و دو دختر بود اما وقتی برای بار سوم نوزاد دختر به دنیا آورد با آزار و اذیتهای خانواده همسرش روبرو شد. نیروهای پلیس این منطقه پس از اطلاع از وقوع این قتل به محل اعزام شدند و بازجویی از مظنونان به قتل را آغاز كردند. به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه اینترنتی ایندینتایمز، سخنگوی پلیس ایالت «مهاراشترا» با اعلام این كه بررسی بیشتر جزئیات حادثه وجود دارد، گفت: تاكنون همسر، مادر و برادر همسر «تاسلیما» به اتهام قتل دستگیر شدهاند.
تیغ زن، قتلی را فاش کرد!![]() زنی که مردان پولدار را شکار میکرد و با همدستی همسر و پسرش اموال آنها را سرقت میکرد در بازجوییهای تخصصی پلیس راز قتل مردی پرادوسوار را فاش کرد
شرق: زنی که مردان پولدار را شکار میکرد و با همدستی همسر و پسرش اموال آنها را سرقت میکرد در بازجوییهای تخصصی پلیس راز قتل مردی پرادوسوار را فاش کرد. یکی از ساکنان خیابان ترکمنستان روز 27 شهریور وقتی متوجه شد از وانتی که کنار خیابان پارک شده است بوی تعفن متصاعد میشود قسمت بار وانت را نگاه کرد و جسمی پتوپیچشده را دید. وقتی او پتو را کنار زد جنازه مردی جوان نمایان شد. او بلافاصله موضوع را به پلیس اطلاع داد و ساعتی بعد تیمی از کارآگاهان جنایی و متخصصان بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند. بررسیهای اولیه فاش کرد حدود 48 ساعت از مرگ این مرد میگذرد. وجود آثار خراش روی گردن مرد ناشناس و همچنین نحوه رها شدن جسد جای تردیدی باقی نمیگذاشت که این مرد قربانی جنایت شده است. مردی که جسد را پیدا کرده بود، گفت: «این وانت از یک روز قبل همینجا پارک شده بود تا اینکه من امروز به موضوع مشکوک شدم و جسد را پیدا کردم.»جسد درحالی به پزشکی قانونی انتقال یافت که کارآگاهان فهمیده بودند وانت موردنظر مسروقه است و در واقع ردی از قاتل یا قاتلان وجود ندارد. هنگامی که افسران جنایی تلاشهایشان را برای شناسایی مقتول آغاز کردند پی بردند دو روز قبل زنی جوان مفقود شدن شوهر 30سالهاش به نام سیاوش را به پلیس اطلاع داده بود. طبق گفته این زن سیاوش که مردی ثروتمند بود روز حادثه سوار بر خودرو پرادو شخصیاش خانه را ترک کرده و بعد از آن ناپدید شده و گوشی تلفن همراه وی نیز خاموش بود. به دلیل شباهت سیاوش با مقتول، زن جوان به پزشکی قانونی فراخوانده شد و بعد از رویت جسد هویت او را تایید کرد اما گفت نمیداند شوهرش به چه دلیل و با چه انگیزهای کشته شده است. کارآگاهان که گام اول تحقیقات را با موفقیت برداشته بودند در ادامه سعی کردند ردی از پرادوی مسروقه به دست بیاورند. تفحصها در این زمینه همچنان ادامه داشت تا اینکه خبر رسید مردی مظنون به قتل توسط ماموران گشت کلانتری تهرانپارس بازداشت شده است. این جوان با رفتاری مشکوک در حال برداشت پول از دستگاه خودپرداز بود که ماموران به وی ظنین شدند و بعد از بررسیهای ابتدایی فهمیدند کارت عابربانک مسروقه است. وقتی فاش شد این کارت به سیاوش تعلق دارد مظنون در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. او که ابتدا سعی میکرد از پاسخ دادن به سوالات طفره برود فقط به گفتن این جمله بسنده کرد که کارت را از یکی از دوستانش گرفته تا موجودی آن را به حساب دیگری منتقل کند. این فرد بعد از چند جلسه بازجویی بالاخره گفت: «کارت را ناپدریام به من داده بود.»ماموران بعد از آنکه هویت مرد موردنظر را به دست آوردند، فهمیدند او که سعید نام دارد همراه همسرش ملیحه از مردان ثروتمند سرقت میکنند به همین سبب این زوج در عملیاتی غافلگیرکننده بازداشت شدند و بعد از مدتی انکار بالاخره ماجرای قتل را فاش کردند. ملیحه در اعترافاتش گفت: «من به همراه شوهر و پسرم و مردی دیگر مردان ثروتمند را شناسایی میکردیم و با مسموم کردن آنها اموالشان را میدزدیدیم. سیاوش هم یکی از طعمههای ما بود که در خانهمان به قتل رسید.»سعید نیز به کارآگاهان گفت: «شگرد ما برای اخاذی به این شکل بود که خودروهای مدل بالایی را که مردان تنها سوار بر آن بودند شناسایی و تعقیب میکردیم. وقتی راننده اتومبیلش را پارک میکرد شماره تلفن همسرم را روی یک برگ کاغذ مینوشتیم و آن را زیر برفپاککن ماشین میگذاشتیم و از راننده میخواستیم با این شماره تماس بگیرد. بعد از آن ملیحه در جریان گفتوگوی تلفنی طعمههایمان را وسوسه میکرد و با او در پارک یا مکانی خلوت قرار میگذاشت و در این قرار به او خوراکی مسموم میخوراند. در همان هنگام که ملیحه در حال پیش بردن نقشهمان بود من و دیگر اعضای باند چرخهای ماشین سوژهمان را پنچر میکردیم.» این مرد ادامه داد: «طعمهمان بعد از چند دقیقه بدحال میشد و به خیابان برمیگشت تا سوار ماشینش شود اما وقتی میدید خودرو پنچر است سعی میکرد هرچه زودتر آن را پنچرگیری کند ولی حین این کار از حال میرفت و در همان لحظه ما به سرعت او را داخل خودرواش میانداختیم و به خانهمان در جنوب تهران میبردیم و تمام اموالش را میدزدیدیم بعد هم وقتی او به هوش میآمد وی را کنار خیابان رها میکردیم.»متهم به سرقت از پنج مرد به این شیوه اقرار کرد و گفت خودروهای مسروقه را در شرق کشور به قاچاقچیان فروخته است. او همچنین توضیح داد: «سیاوش آخرین طعمهمان بود. بعد از اینکه او را به خانهمان رساندیم من برای انجام کاری از منزل بیرون رفتم. سیاوش زودتر از معمول به هوش آمد. ملیحه به من تلفن زد و این موضوع را اطلاع داد و من هم توصیه کردم دوباره بیهوشش کند سیاوش چند بار بیهوش شد تا اینکه جانش را از دست داد. وقتی من به خانه برگشتم جسد را پتوپیچ و در وانتی مسروقه در خیابان رها کردم.» بنا بر این گزارش تحقیقات از این زوج همچنان ادامه دارد.
نزاع سگها قتل پیرمرد 75 ساله را رقم زد![]() به دنبال گلاویز شدن سگهای گله در روستای هارونیه از توابع صوفیان استان آذربایجان شرقی، صاحبان آنها با یکدیگر درگیر شدند که این درگیری با قتل یك پیرمرد 75 ساله پایان یافت.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام محمود وحدت ـ رییس حوزه قضایی صوفیان ـ در اینباره تصریح كرد: حسب گزارش ماموران انتظامی مبنی بر کشف یك جسد در روستای هارونیه صوفیان، بلافاصله دستورات قضایی لازم در این خصوص صادر شد و پس از تحقیقات به عمل آمده مشخص شد که پس از گلاویز شدن سگهای گله، صاحبان آنها با یکدیگر درگیر شده و همدیگر را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. متعاقبا جسد پیرمرد 75 ساله با هویت «خ.ف» بعد از گذشت حدودا یک ساعت از درگیری در حالی که در مرزعهاش روی زمین افتاده بود، کشف شد. وی افزود: با انجام بررسیهای ابتدایی، یك جوان 20 ساله كه با پیرمرد درگیر شده بود، به دلیل احتمال فوت مقتول بر اثر ضربات وارده از سوی وی دستگیر و به مرجع قضایی تحویل شد كه این شخص پس از تفهیم اتهام دایر بر قتل عمد و انجام تحقیقات مقدماتی با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و جسد نیز جهت تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت. یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:به دنیا آمدن,نوزادی,بدون پوست,عکس تولد نوزادی بدون پوست,عکس, :: 5:57 بعد از ظهر :: نويسنده : سحر
تولد نوزادی بدون پوست+عکس![]() این وضعیت از لحاظ ظاهری شبیه سوختگی نوع دوم است و یک اختلال ژنتیکی بلند مدت محسوب می شود که ....
کودک نه ماه ای به نام بریستال برور ماری ، اهل آریزونا از وضعیت ژنتیکی نادری به نام اپیدرمولیسیس بالوسیا (EB) رنج می برد که بخشی از زیر پوستش قابل لمس است و باید همیشه باندپیچی شود.این وضعیت از لحاظ ظاهری شبیه سوختگی نوع دوم است و یک اختلال ژنتیکی بلند مدت محسوب می شود که ۱ نفر از هر ۵۰۰۰۰ نفر به آن مبتلا می شوند ، پوست بریستال در اثر نبودن پروتئین برای بستن یک لایه به دیگری این شرایط را دارد. ![]() ![]() ![]() سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, :: 10:41 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر
مکالی کالکین در سال 1980 در نیویورک به دنیا آمد. او شهرتش را بخاطر بازی در دو مجموعه تنهای در خانه بدست آورد. پیوندهای روزانه
پيوندها
|
||||||
![]() |